اِبْنِ لَبّان، شمسالدين ابوعبدالله محمد بن احمد بن عبدالمؤمن اِسْعِري
دمشقى (679 -24 يا 25 شوال 749ق/1280- 15 يا 16 ژانوية 1349م)، فقيه شافعى،
محدث، صوفى، اديب و مفسر. او در دمشق به دنيا آمد و در همانجا نشأت يافت
(يافعى، 4/333). مقدمات ادب را از شمسالدين محمد بن ابى الفتح آموخت و
شاطبيه را نزد پدرش شهابالدين خواند (يافعى، همانجا) و از ابوحفص ابن قواس،
ابوالحسين يونينى و شرفالدين فزاري حديث شنيد (صفدي، 2/168؛ داوودي، 2/80).
سپس به مصر رفت و از عبدالمؤمن بن خلف دِمياطى در قاهره، عبدالرحمان بن
عبدالقوي خثعمى در جيزه، على بن احمد غَرّافى در اسكندريه و حسن بن
عبدالكريم غماري سبط زيادة حديث شنيد (صفدي، همانجا؛ ابن رافع، 2/104). فقه
را از جمالالدين شريشى، نجمالدين ابن رفعه، كمالالدين ابن زملكانى و
صدرالدين ابن وكيل فراگرفت و همگى به او اجازة فتوا دادند (يافعى، همانجا).
ابن لبان بر اثر آشنايى و مصاحبت با ياقوت حبشى شاذلى در اسكندريه (نك:
يوسفى، 339)، بدو گرايش يافت، و به دامادي وي درآمد (شعرانى، 2/20).
او در مصر ابتدا در جامع عتيق مجالس درس و وعظ داشت و بر طريق شاذليه سخن
مىگفت (اسنوي، 2/370؛ ابن قاضى شهبه، 3/69). وي علاوه بر خطابت جامع
اَفْرَم و سپس جامع آقسنقر ناصري، تدريس در مدرسة خشابيه را برعهده داشته
است (اسنوي، همانجا؛ ابن دقماق، 13/205؛ ابن قاضى شهبه، 3/68). از شاگردان
او در فقه و اصول ابن ام قاسم و تقىالدين محمد ابن ببائى را مىتوان نام
برد (ابن قاضى شهبه، 3/93؛ ابن حجر، 2/139).
فردي مالكى به نام عبدالواحد ابن مغربى برضد ابن لبان اقامه دعوا كرده،
مدعى شد كه او قائل به عدم حرمت سجود بر بت و تفضيل ياقوت حبشى بر بعضى
از صحابه و غلو در حق اوست، ولى با وساطت چند تن از اميران، سلطان از قضات
خواست كه به توبه دادن ابن لبان اكتفا كنند (يوسفى، همانجا). در 10 محرم
737ق/19 اوت 1336م، بار ديگر ابن لبان به اتهام قول به حلول و اتحاد و
غلو در عقايد قرمطى به محكمه احضار شد و به بعضى از موارد اتهام اعتراف
نمود، اما با شفاعت برخى از بزرگان از قتل او صرفنظر شد، ولى از تبليغ منع
گرديد (ابن كثير، 14/177؛ نيز نك: ابن حجر، 5/60؛ مقريزي، 2(2)/408). ابن لبان
چند سال بعد، در 744ق/1343م در آرامگاه شافعى در قرافه به تدريس پرداخت
(حسينى، 149؛ اسنوي، همانجا) و سرانجام در اثر ابتلا به طاعون درگذشت
(همانجا).
ابن لبان شعر نيز مىسروده و يافعى اشعار او را ستوده است (3/334) و
نمونهاي از اشعار وي توسط سبكى (9/95-96)، ابن اياس (1(1)/527) و داوودي
(2/82) نقل شده است. نقشبندي (ص 544) نسخهاي خطى را در موزة عراق معرفى
كرده كه دربردارندة اشعاري از ابن لبان است.
تنها اثر چاپ شدة ابن لبان رد معانى الا¸يات المشابهات الى معانى الا¸يات
المحكمات است كه در قاهره در مطبعة المحمودية و نيز در بيروت در 1328ق و بار
ديگر به كوشش حافظ وهبه در استانبول در 1331ق/1913م به چاپ رسيده است.
همچنين از كتاب تفسير او كه گويا در اواخر عمر آن را شروع كرده و ناتمام
مانده است (نك: يافعى، همانجا) نسخههايى در كتابخانههاي سليمانية استانبول
و دارالكتب قاهره ؛ GAL,S,II/137) خديويه، 1/141) موجود است (براي نسخة خطى
يك اجازه و يك فتوا از او، نك: نموي، شم 1588 ؛ ، GAL,S همانجا؛ قس: كوپريلى،
2/309؛ براي ديگر آثار يافت نشدة وي، نك: يافعى، همانجا؛ ابن حجر، 5/61).
مآخذ: ابن اياس، محمد، بدائع الزهور، به كوشش محمد مصطفى، قاهره، 1402ق/
1982م؛ ابن حجر عسقلانى، احمد، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن، 1396ق؛ ابن
دقماق، ابراهيم، ترجمان الزمان، نسخه عكسى موجود در كتابخانة مركز؛ ابن
رافع سلامى، محمد، الوفيات، به كوشش صالح مهدي عباس و بشار عواد معروف،
بيروت، 1982م؛ ابن قاضى شهبه، ابوبكر، طبقات الشافعية، حيدرآباد دكن،
1399ق/ 1979م؛ ابن كثير، البداية؛ اسنوي، عبدالرحمان، طبقات الشافعية؛ به
كوشش عبدالله جبوري، بغداد، 1391ق؛ حسينى دمشقى، محمد، «ذيول العبر»، همراه
با العبر ذهبى، به كوشش محمد سعيد زغلول،بيروت، 1405ق/1985م؛ خديويه،
فهرست؛ داوودي، محمد، طبقات المفسرين، بيروت، 1983م؛ سبكى، عبدالوهاب،
طبقات الشافعية الكبري، به كوشش محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو،
قاهره، 1384ق؛ شعرانى، عبدالوهاب، لواقح الانوار، قاهره، 1954م؛ صفدي،
خليل، الوافى، به كوشش ددرينگ، استانبول، 1949م؛ كوپريلى، خطى؛ مقريزي،
احمد، السلوك، به كوشش محمد مصطفى زياده، قاهره، 1942م؛ نقشبندي، اسامه
ناصر وظمياء محمد عباس، مخطوطات الادب فى المتحف العراقى، كويت، 1985م؛
يافعى، عبداالله، مرآةالجنان، حيدرآباد دكن، 1390ق؛ يوسفى، موسى، نزهة
الناظر، به كوشش احمد حطبط، بيروت، 1986م؛ نيز:
,S; Nemoy, L., Arabic Manuscripts in the Yale University, New Haven, 1956.
محمدهادي مؤذنجامى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا