اِبْنِ فَتى، ابوعبدالله سلمان (سليمان) بن عبدالله (د صفر 493 يا 494/
دسامبر 1099 يا 1100)، نحوي، لغوي، اديب و مفسر قرآن. وي اهل نهروان بود
(باخرزي، 1/350؛ ابن ماكولا، 7/264) و از او با نسبت حلوانى (ابن انباري،
252؛ ابن جوزي، 9/115) و حلوانى نهروانى (قفطى، 2/26) نيز ياد كردهاند. ابن
فتى در ري پرورش يافت (ياقوت، 11/252) و سپس در حدود 430ق به بغداد رفت و
در مدرسة نظاميه به تحصيل علم پرداخت (ابن انباري، ياقوت، همانجاها). در
آنجا نحو را از ابوالقاسم عبدالواحد بن برهان و عمر بن ثالث ثمانينى و لغت
را از ابوالقاسم عبيدالله بن محمد رَقّى و حسن بن محمد دهّان فراگرفت و از
ابوطالب بن غيلان و ابومحمد جوهري و ابوطيب طبري حديث شنيد (ابن انباري،
همانجا؛ صفدي، 15/311؛ سيوطى، 1/595). مدتى نيز نزد ابن ماكولا به فراگيري
دانش پرداخت و ديرزمانى در خدمت او باقى ماند (ابن ماكولا، همانجا).
پس از آنكه در علوم نحو، لغت و تفسير مهارت لازم را به دست آورد، در
شهرهاي مختلف عراق به تدريس پرداخت (صفدي، همانجا). چندي در هم در ناحية
جبل زيست. ابن ماكولا (همانجا) وي را بارها در ري و نيز در همدان ديده و شعر
و ادب و قدرت حافظة او را ستوده است. در 463ق در نيشابور بوده و باخرزي كه
در آنجا با وي معاشرت داشته، او را همطراز مبرّد و زجّاج دانست است (1/350).
ابن انباري (همانجا) او را ثقه دانسته و مانند بسياري از قدما (نك: ابن
جوزي، قفطى، همانجاها) دانش وي را ستوده است. برخى (ذهبى، 19/612) او را
معلم فرزندان نظامالملك دانستهاند.
وي در واپسين سالهاي عمر به اصفهان رفت و در آنجا ساكن شد و به تدريس
پرداخت و سرانجام در همانجا درگذشت (ابن جوزي، همانجا؛ قفطى، 2/27).
ابن فتى شعر نيز مىسرود و مجموعاً 18 بيت از اشعار برجاي ماندة او كه بيشتر
در مدح و غزل و حكمت است، در منابع آمده است (باخرزي، 1/350-351؛ صفدي،
15/312؛ ياقوت، 11/252-253). در ميان اين اشعار بخشى از قصيدهاي است كه در
مدح اسماعيل بن عباد سروده شده است. باخرزي (1/350) كه چند قطعه از
اشعارش را از زبان خود او شنيده بوده، سرودههاي او را برتر از اشعار همگنانش
دانسته است.
وي فرزندي نيز به نام حسن داشته كه از فضلا و مدرسين مدرسة نظاميه بوده
است (صفدي، 15/312). از تأليفات او اينك چيزي برجاي نمانده و عناوين كتبى
كه به او نسبت دادهاند، عبارتند از: 1. الامالى، 2. التفسير يا التفسير على
القراءات، 3. شرح ايضاح ابن جنى، 4. شرح ديوان المتنبى، 5. علل القراءات،
6. القانون، 10 جلد در لغت (صفدي، سيوطى، همانجاها).
مآخذ: ابن انباري، عبدالرحمان، نزهة الالباء، به كوشش ابراهيم سامرايى،
بغداد، 1959م؛ ابن جوزي، عبدالرحمان، المنتظم، حيدرآباد دكن، 1359ق؛ ابن
ماكولا، على، الاكمال، حيدرآباد دكن، 1406ق/1986م؛ باخرزي، على، دمية القصر،
به كوشش سامى مكى العانى، بغداد، 1390ق/1970م؛ ذهبى، محمد، سيراعلام
النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1405ق/1985م؛ سيوطى، بغية الوعاة، به
كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق/1964م؛ صفدي، خليل، الوافى
بالوفيات، به كوشش ب. راتكه، بيروت، 1399ق/1979م؛ قفطى، على، انباه
الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1371ق/1952م؛ ياقوت، ادبا.
عباس حجّت جلالى
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا