اِبْنِ صَفّار، ابوالوليد يونس بن عبدالله بن محمد بن مُغيث قرطبى اندلسى
(2 ذيقعدة 338- 28 رجب 429ق/23 آوريل 950-6 مة 1038م)، محدث، فقيه، اديب و
قاضى مالكى. با آنكه وي به مقامات علمى و اجتماعى و سياسى مهمى دست
يافت، از جزئيات زندگى او اطلاع چندانى در دست نيست. احتمالاً از بنى صفار
- قبيلهاي در قرطبه - (زبيدي، 3/339) برخاسته است. پدر او ابومحمد عبدالله
نيز از عالمان و مشاهير زمان خود بود. هنگامى كه خليفه المستنصر بالله اموي
عازم نبرد با مسيحيان بود، از ابومحمد خواست تا پسر را به ميدان جنگ فرستد.
ابومحمد بهانه آورد و خليفه گفت هرگاه يونس كتابى در اشعار خلفاي بنى اميه
در شرق و اندلس، نظير كتاب صولى در اشعار خلفاي بنى عباس بنويسد، از شركت
در جنگ معاف خواهد بود (ابن خاقان، 59؛ قس: نيكل، .(45 ابن صفار در اواخر
دورة فرمانروايى امويان اندلس مىزيست. او فقه و حديث و ادب را از مشايخى
چون محمد بن يَبقى بن زَرب، عبدالرحمان بن احمد بن بقى، ابن عبدون و
ابن قوطيه فرارگرفت (نك: حميدي، 5/362؛ قاضى عياض، 4/739؛ ابن بشكوال،
2/646)، نيز ابن رشيق از مصر، و دارقُطنى از عراق به او اجازة روايت دادند
(همانجا؛ ذهبى، 17/570).
ابن حزم ظاهري، ابومحمد مكى بن ابى طالب مقري، ابوعمرودانى، ابوعمر بن
عبدالبر، قاضى ابوالوليد باجى و ابوعمربن حذّاء و جز آنان از ابن صفار روايت
كردهاند (ابن بشكوال، 2/647؛ ذهبى، همانجا). وي نخستين بار در بطليوس به
قضا گمارده شد. پس از آن از منصب قضا بركنار شد و به عنوان خطيب و امام در
مسجد الزهراء تعيين گرديد و به عضويت خطة الشوري نيز درآمد. پس از آن در
روزگار عامريان به جاي ابن ذكوان به سرپرستى خطة الرد و نيز خطابت جامع
الزاهرة گمارده شد. آنگاه مجدداً منصب قضا را برعهده گرفت و به امامت مسجد
جامع قرطبه و نيز مقام وزارت گمارده شد. پس از مدتى از تمام مناصب دست
كشيد و خانه نشين شد، اما در 419ق/1208م المعتمد بالله هشام بن محمد مروانى
او را مجدداً به قضاي قرطبه و امامت جمعه منصوب كرد و او تا هنگام مرگ در
اين مقام ماند (ابن بشكوال، 2/646).
ابن صفار را عالمى زاهد و پارسا دانستهاند كه گرايشى به تصوف داشت (حميدي،
5/362)، هر چند برخى در حقيقت پارسايى او ترديد كردهاند (ابن سعيد، 1/159).
اشعار صوفيانهاي نيز از او بازمانده كه ابياتى از آن را حميدي (همانجا)
آورده است. همچنين ابن بشكوال (2/647) او را «كثير الرواية» و چيرهدست در
فن خطابه دانسته است.
در منابع آثار متعددي به وي نسبت داده شده كه از آن ميان مىتوان به
الموعب فى تقسير الموطأ اشاره كرد (نك: قاضى عياض، 4/741؛ ابن بشكوال،
همانجا؛ ابن خير، 287).
مآخذ: ابن بشكوال، خلف،؛ الصلة، به كوشش عزت عطار حسينى، 1374ق/ 1955م؛
ابن خاقان، فتح، مطمح الانفس، قسطنطنيه، 1302ق؛ ابن خير اشبيلى، محمد،
الفهرسة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، بغداد، 1382ق/ 1963م؛ ابن سعيد، اندلسى،
على، المغرب، به كوشش شوقى ضيف، قاهره، 1953م؛ حميدي، محمد، جذوة
المقتبس، به كوشش محمد بن تاويت طنبحى، قاهره، 1952م؛ ذهبى، محمد،
سيراعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و محمد نعيم عرقسوسى، بيروت،
1405ق/1985م؛ زيبدي، تاج العروس؛ قاضى عياض، ترتيب المدارك، به كوشش
احمد بكير محمود، بيروت، 1387ق/1967م؛ نيز:
Nykl, A. R., Hispano - Arabic Poetry, Baltimore, 1946.
حسن يوسفى اشكوري
تايپ مجدد و ن * 1 * زا
ن * 2 * زا