responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5512
پری خوانی
جلد: 13
     
شماره مقاله:5512

پَریْ‌خوانی، یا پری‌داری، کار کسی که با افسون و وِرد پری(ه‌ م)را فرا خواند و رام و تسخیر خود کند و در برآوردن خواسته‌هایش او را به کار گیرد. افسونگر یا مُعَزّمی که به پری‌خوانی می‌پردازد، در گذشته اصطلاحاً پری‌خوان، پری‌دار، پری‌بند(فرهنگ جهانگیری، 3(2)/125-126)، پری‌افسای و پری‌سای خوانده می‌شد(برهان قاطع، آنندراج، ذیل واژه‌ها) و امروزه جن‌گیر نامند(نفیسی، 1/454).
پری را با جانّ یا جن برابر و هم‌معنا گرفته‌اند و در برخی ترجمه‌های کهن فارسی از قرآن مانند ترجمان القرآن، برابر کلمۀ جن و جنّه، کلمۀ فارسی پری و پریان آورده‌اند(مثلاً نک‌: جرجانی، 34؛ نیز نک‌: فرهنگنامه...، 2/622). در شعر و ادب فارسی نیز آدمی و پری معادل انسان و جان عربی به کار رفته است. احمد جام در انس التأئبین می‌گوید: «ملک سبحانه و تعالیٰ... آدمیان و پریان... بیافرید»(ص188-189). سوزنی گوید: «... / تا به تازی هست آدمی و جان پری»(ص286؛ نیز قس: بنو الجانّ و بنی آدم با آدمیان و پریان: زنگی بخاری. 69-75).
در اوستا جادو به صورت «یاتو»، و به معنای سحر و ساحری، و پیوسته به همراه واژۀ «پئیریکا1» آمده است. این واژه در زبان پهلوی «پریگ2»، یعنی پری شده است که جنس مؤنث جادو به شمار می‌رود(بشتها، 1/13-14، تفضلی، 102).
پری نیز مانند جن و بادجن(دربارۀ انواع بادها و بادجنها و نقش آنها، نک‌: بلوکباشی، 33-43؛ نیز ه‌ د، اهل هوا)اشخاص را می‌زند و به درون او راه می‌یابد و بیمارش می‌کند. کسی را که پری در او راه یافته، و در اختیار خود گرفته، و بیمار کرده است، اصطلاحاً «پری‌زده»(قس: جن‌زده، دیوزده و بادزده) و «پری گرفته» و «پری دیده» می‌نامیدند(سوزنی، 240؛ فرهنگ جهانگیری، نفیسی، همانجاها؛ لغت‌نامه...، ذیل پری‌زده). پری گرفته را به درستی معادل پری‌زده و به معنای جن‌زده و مصروع به کار برده‌اند، خاقانی می‌گوید: «خُم چو پری گرفته‌ای یافته صرع و کرده کف/...»(ص 430؛ نیز نک‌: فرهنگ بزرگ...، ذیل پری گرفته). برخی هم آن را به معنای پری‌خوان که از مغیبات خبر دهد، دانسته‌اند(نک‌: برهان قاطع، آنندراج، ذیل پری گرفته). بلعمی در شرح کاهنان ـ که اسرار غیب را دانندـ می‌نویسد: «این کاهنان که گفتندی ما را پری آید و از چیزها آگاه کند، همچنان که این مردمان پری گرفتگان‌اند از زن و مرد، چنین گویند که پری ما را خبر دهد تا مردمان را بگوییم»(2/694).
پری‌خوانان جملگی مدعی بودند که پریان آنها را یاری می‌دهند و از اسرار پنهان آگاه می‌کنند و آنان با کمک پریان به نیروی غیب‌بینی دست یابند و از احوال مردم و غیبیات و گم‌شده‌ها و خیروشر مطلع گردند و با کارهای ناباورانۀ خود بیماریهای پری‌زدگی یا جن‌زدگی را درمان کنند؛ از این‌رو، پری‌خوانان را کاهن نیز خوانده‌اند(جوینی، 1/85؛ فرهنگ جهانگیری، 3(2)/126؛ آنندراج، 2/914-915).
پری‌درمانی: در جامعه‌های کهن سنتی پری‌خوانان بسیاری بودند که دعوی پری‌داری و ارتباط با پریان و جنیان می‌کردند. پری‌خوانان بیشتر از جامعۀ زنان و غالباً از شهرهای ماوراءالنهر ایران و ترکستان بودند. کار پری‌خوانی و تسخیر پریان برای درمان پری‌زدگان، به ویژه درمان دیوانگی و جنون بسیار رونق داشت و در هر شهر و آبادی چند پری‌خوان به درمان مبتلایان مشغول بودند. بلعمی از شمار بسیار زیاد پری‌گرفتگان(= پری‌خوانان) سرزمین یمن نیز یاد می‌کند و از دو استاد ایشان به نامهای سَطیح و شِقّ نام می‌برد که «هر دو پری‌گرفته و کاهنان بودند»(همانجا). همو در داستان «بهرام شوبینه با دختر پری» نقل می‌کند که یزدان‌بخشش، وزیر هرمز برای آگاهی از سرنوشت آن دو سراغ کاهنان یا پری گرفته‌ای می‌رود(2/779).
پری‌خوانان نقش طبیبان یا شمنهای بومی و قبیله‌ای را در جامعه‌های سنتی گذشته ایفا می‌کردند و کارشان درمان بیماران پری‌زده و دور کردن هر نوع گزند و رنج و بلا از آنان بود. آنان شیوه‌های گوناگونی را در احضار پریان و جن‌زُدایی به کار می‌بردند. مؤلف تحفه‌ الغرائب، از نوشته‌های سدۀ 5ق، «در شناختن حیله‌ها که مردم پری‌دار را به کار آید»، انواع ترفندهایی که پری‌داران به قصد احضار پریها و نمودن آنها به مردم به کار می‌بردند، توضیح می‌دهد. از جملۀ حیله‌ها به زندانی کردن پریان در کوزۀ سفالین اشاره می‌کند و می‌نویسد: کوزه‌ای از گل و سنگ آهک آب ندیده بسازند و در آن آب ریزند و ورد و افسون خوانند و برآن دمند تا صداهایی از کوزه برآید و در پی آن شکند و آن را نشانۀ حضور پریان در کوزه اعلام دارند(نک‌: حاسب، 78-80).
یکی از شگردهای پری‌خوانان و معزّمان داشتن شیشه‌های جادویی بود که ادعای محبوس کردن پریان را در آنها داشتند. از این‌روی، اصطلاح «در شیشه کردن پری» و «درشیشه نگه‌داشتن پری» در ادبیات فارسی راه یافت. مثلاً سلمان ساوجی می‌گوید: «درون شیشۀ می، آتشی است همچو پری/ سمن رخان چمن را مگر پری خوان است(ص51)؛ نیز مولوی می‌گوید: «هرکس که پری خوتر، در شیشه کنم زوتر/ ...»(3/220). مؤلف مرزبان‌نامه نیز در وصف دیوی گرفتار در بن‌غاری، او را «چو پری در شیشۀ معزمان» تشبیه می‌کند(مرزبان‌بن‌رستم، 1/99).
برای درمان رنجوران پری‌زده، پری‌خوانان مجلسی برپا می‌کردند و در آن با رقص و کارهای شگفت‌انگیز پریها را احضار می‌کردند و از آنها رهایی و بهبود بیمار را می‌خواستند(جوینی، همانجا؛ بارتولد، 2/985؛ نفیسی، 1/454). یکی دیگر از راههای پری‌زُدایی و دورنگه‌داشتن پری‌زدگان از آزار و زیان جن و پری همراه کرده پاره‌ای آهن با آنان بود. در فرهنگ عامه، آهن از رماننده‌های ارواح خبیث زیان‌کار از وجود انسان و حیوان و زیستگاههای آنها انگاشته می‌شده است(یادداشت مؤلف). سوزنی می‌گوید: «به من نمای رخ و اندکی به من ده دل/ که با پری‌زده دارند اندکی آهن»(همانجا).
جوینی خواهر محمودتارابی غربال‌ساز را که در نیمۀ نخست سدۀ 7ق از روستای تاراب بخارا بر مغولان شورید، از پری‌خوانان مشهور آن دیار معرفی می‌کند که افسونگری و پری‌داری را به برادرش آموخت. محمود غربال‌ساز که بارتولد او را «شمن بزرگ» و نفیسی «غربال بندغیور» می‌خواند، به نیروی جاودانه و افسونگرانۀ شمنی خود چند بیمار پری‌زده را شفا بخشید و در نتیجه، تودۀ مردم منطقه همچون معتقدانی استوار بروی گرد آمدند و او به یاری آنان، شورشی بزرگ برضد مغولان برپا کرد(دربارۀ داستان پری‌خوانی محمود تارابی و شورش او، نک‌: جوینی، 1/85-90؛ بارتولد، 2/984-989؛ نیز نک‌: نفیسی، 1/453-458؛ آژند، 17-20؛ رازپوش، 59-66).
پُرخوانی: درمانگرانی بومی در میان برخی از قومها و جامعه‌های ایلی ایران، مانند ترکمنها، بلوچها و مردم سواحل‌نشین خلیج‌فارس و دریای عمان هستند که بیماران جن‌زده را با رقص و موسیقی درمان می‌کنند. مثلاً باباها و ماماها(درمانگران بادزُدا)ی سواحل و جزایر خلیج‌فارس و بلوچستان به شیوۀ موسیقی درمانی و نواختین تمبیره یا تنبیره(سازی سیم‌دار شبیه تار)، سارنگی(سازی زهی چوبی شبیه قِیچَک)یا نی، زَمَری(ساز بادی به شکل کَرنا) و انواع دهلها، بادها(= جن‌بادها)، از جمله «بادزار» را از درون بیماران بادزده(=پری‌زده)بیرون، و آنها را از چنگ این ارواح زیان‌کار آزاد می‌کنند(بلوکباشی و شهیدی، 60؛ نیز نک‌: ه‌ د، اهل هوا).
پُرخوانی که ظاهراً دگرگون شدۀ پَری‌خوانی است، از آیینهای پری درمانی با رقص و موسیقی است که پیش از گرویدن ترکمنها به اسلام در میان آنان متداول بوده، و هنوز هم در میان ترکمنهای کوکلان معمول است(اشتری، 18). در مراسم پری‌خوانی یا پرخوانی، نوازندۀ ترکمن ـ که او را «بخشی» می‌نامند ـ ساز می‌نوازد و پُرخوان با اجرای حرکات رقص و فرو کردن نوک خنجر یا شمشیر در برخی جاهای حساس بدن بیمار و ایجاد شوک بر او، بیمار را مجذوب و تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و به گفتۀ خود با یاری پریها ارواح زیان‌کار را از تن و روان آشفتۀ بیمار دور می‌سازد و به او آرامش می‌بخشد(همو، 14، 16-17؛ نیز نک‌: گلی، 288).
مآخذ: آژند، یعقوب، «قیام تارابی»، کیهان فرهنگی، تهران، 1365ش، س3، شم‌ 1؛ آنندراج، محمد پادشاه، تهران، 1335ش؛ احمدجام، انس التائبین، به کوشش علی فاضل، تهران، 1368ش؛ اشتری، بهروز، «موسیقی و ترکمن»، مجموعۀ مقالات اولین گردهم‌آیی مردم‌شناسی، تهران، 1369ش؛ بارتولد، و. و.، ترکستان‌نامه، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1366ش؛ برهان قاطع، محمد حسین بن‌خلف تبریزی، به کوشش محمدمعین، تهران، 1375ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ‌نامۀ طبری، به کوشش محمدروشن، تهران، 1374ش؛ بلوکباشی، علی، «هویت‌سازی اجتماعی از راه بازُدایی گشتاری»، نامۀ انسان‌شناسی، تهران، 1381ش، س 1، شم‌ 1؛ بلوکباشی، علی و یحییٰ شهیدی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی دورۀ قاجار، تهران، 1381ش؛ تفضلی، احمد، واژه‌نامۀ مینوی خرد، تهران، 1348ش؛ جرجانی، علی، ترجمان القرآن، به کوشش محمددبیر سیاقی، تهران، 1333ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمدقزوینی، لیدن، 1329ق/1911م؛ حاسب، محمد، تحفةالغرائب، به کوشش جلال متینی، تهران، 1371ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1357ش؛ رازپوش، شهناز، «قیام محمود تارابی»، تحقیقات اسلامی، تهران، 1375ش، س 11، شم‌ 1و2؛ زنگی بخاری، محمد، بستان‌العقول، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، 1374ش؛ سلمان ساوجی، جمال‌الدین، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، 1376ش؛ سوزنی سمرقندی، محمد، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، 1338ش؛ فرهنگ بزرگ سخن، به کوشش حسن انوری، تهران، 1381ش؛ فرهنگ جهانگیری، حسین‌بن‌حسن‌انجوی شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351ش؛ فرهنگنامۀ قرآنی، مشهد، 1372ش؛ گلی، امین‌الله، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، 1366ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مرزبان‌بن‌رستم، مرزبان‌نامه، تحریر سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد روشن، تهران، 1367ش؛ مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1336-1346ش؛ نفیسی، سعید، «غربان‌بند غیور»، نمونه‌هایی از نثر فارسی معاصر، به کوشش جلال متینی، تهران، 1338ش؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1356ش؛ یادداشتهای مؤلف.
علی بلوکباشی






1. pairikā 2. parīg

 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 13  صفحه : 5512
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست