پَرْیخانْ خانُم (رجب 955- رجب985/اوت1548-
سپتامبر1577)، دختر شاه طهماسب اول صفوی و بانویی سیاستمدار و قدرتمند که در تحولات
سیاسی دورۀ خود نقشی مهم داشت. وی در حوالی اهر زاده شد(قاضی احمد، 1/337). مادرش
سلطان آغاخانم، از زنان چرکس حرمشاه طهماسب، و دایی وی شمخال سلطان از سرداران با
نفوذ و رئیس سپاهیان چرکس بود(تتوی، 700؛ پیربداق منشی، 201).
پریخان خانم که از تحصیلات بسیار خوبی برخوردار بود، به زودی در دستگاه پدر صاحب
نفوذ شد(افوشتهای، 70؛ اسکندربیک، 1/119). گفتهاند که شاه طهماسب چنان به او
علاقه داشت که راضی به شوهر دادنش نمیشد(تتوی، 701). اما بعدها او را به همسری
بدیعالزمان میرزا، پسر بهرام میرزا صفوی درآورد(قاضی احمد، 1/397). این همسری
ظاهراً تحقق عملی نیافت(اسکندربیک، 1/135).
در سالهای پایانی سلطنت شاه طهماسب که روز به روز بر قدرت و نفوذ پریخان خانم
افزوده میشد، مسئلۀ جانشینی شاه، ذهن درباریان و صاحبان قدرت را به خود مشغول کرده
بود. شماری از قزلباشان و گرجیان دربار، طرفدار حیدرمیرزا، فرزند جوان شاه
بودند(تتوی، 700). عدهای دیگر نیز از جانشینی اسماعیل میرزا، فرزند دیگر او حمایت
میکردند که از سالها پیش به دستور شاه طهماسب در قلعۀ قهقهه زندانی بود(همانجا).
در این میان، پریخان خانم چندی تلاش کرد تا زمینه را برای سلطنت برادر خود، سلیمان
میرزا فراهم کند؛ اما به علت بیکفایتی و نادانی وی توفیقی نیافت و او نیز به جرگۀ
طرفداران اسماعیل میرزا پیوست(همو، 701، 702).
پس از مرگ شاه طهماسب(15صفر984)، حیدرمیرزا که بر بالین پدر حاضر بود، رشتۀ کارها
را در دست گرفت(همو، 756). نخست به دفع پریخان خانم پرداخت، اما شاهزاده خانم
هوشمند و حیلهگر، با اظهار وفاداری و پشیمانی از رقابتهای گذشته و سوگند به قرآن،
برادر را فریفت و جان بهدر برد(همو، 755؛ واله، 352؛ منجم، 28)؛ اما در همان شب به
کمک دایی خود، شمخال سلطان مخالفان حیدرمیرزا را برانگیخت تا به قصر سلطنتی ریخته،
وی را به قتل رسانند(تتوی، 755-759؛ حسینی جنابذی، 574، 575؛ افوشتهای، 21، 22).
آنگاه با صلاحدید پریخان خانم، یکی از امرای ترکمان برای آوردن اسماعیل میرزا
روانۀ قلعۀ قهقهه شد و در این فترت، پریخان خانم با کمال قدرت ادارۀ امور کشور را
در دست گرفت(اسکندربیک، 1/197؛ واله، 503؛ افوشتهای، 71).
اسماعیل میرزا در 27جمادیالاول 984 در تالا چهل ستون قزوین رسماً با عنوان
شاهاسماعیل دوم بر تخت نشست. پریخان خانم که در روی کار آوردن او نقشی اساسی
داشت، تصور میکرد که میتواند مثل سابق با قدرت در امور سلطنت مداخله کند(واله،
519)، اما شاه اسماعیل دوم از همان ابتدای کار دست وی را از امور، و ارتباطش را با
درباریان و امرا قطع کرد(همو، 512) و حتیٰ جمعی را نیز به مراقبت و مواظبت از وی
گماشت(تتوی، 776) و اطرافیان و ملازمانش را نیز مرخص کرد(قاضی احمد، 1/622).
پادشاهی شاه اسماعیل دوم دیری نپایید و در 13 رمضان 985 به طرزی مرموز درگذشت.
بیشتر تاریخنگاران معاصر وی معتقدند که مرگ شاه اسماعیل دوم نیز در نتیجۀ توطئۀ
پریخان خانم رخ داد(نک: حسینی جنابذی، 585؛ روملو، 647؛ حسینی استرابادی، 101؛
اسکندربیک، 1/219).
پس از مرگ شاه، پریخان خانم بار دیگر مصدر امور شد و در آن اوضاع بحرانی، برای
جلوگیری از اضمحلال سلطنت صفوی و بروز چند دستگی میان سران قزلباش و حفظ آرامش
پایتخت به چارهجویی پرداخت(نک: فلسفی، 1/35). کفایت و کاردانی او به حدی بود که
در شورای سران قرلباش برای تعیین پادشاه، عدهای خود او را نامزد پادشاهی
کردند(افوشتهای، 72)؛ گروهی نیز طرفدار شاه شجاع، فرزند شیرخوار اسماعیل دوم و
نیابت سلطنت پریخان خانم بودند(اسکندربیک، 1/219، 220؛ قاضی احمد، 2/656). اما
سرانجام رأی بزرگان کشور بر پادشاهی سلطان محمدخدابنده، ولیعهد رسمی شاه طهماسب
قرار گرفت(اسکندربیک، 1/220؛ روملو، 985). سلطان محمدخدابنده تقریباً نابینا و
ناتوان بود و در شیراز روزگار میگذراند(حسینی استرابادی، 102؛ اسکندربیک، 1/224).
پریخان خانم مخالفانی هم داشت، مهمترین مخالف او میرزا سلطان جابری اصفهانی،
وزیرشاه اسماعیل دوم بود که به محض انتخاب سلطان محمدخدابنده، با تمهیدی خود را از
قزوین به شیراز رساند و خود را به شاه جدید و همسر با نفوذش، خیرالنساء خانم نزدیک
کرد و منصب وزارت را به دست آورد. میرزا سلطان در عین حال، به فعالیت برضد پریخان
خانم پرداخت و چنین القا کرد که با وجود پریخان خانم، از پادشاهی جز نامی برای شاه
جدید نخواهد ماند(همو، 1/244؛ قاضی احمد، 2/660). این سعایتها در شاه کارگر افتاد و
چون وارد قزوین شد(اول رجب 985)، فرمان داد تا پریخان خانم را به للۀ دوران
کودکیاش، میرزا خلیل خان افشار سپردند. کسان خلیلخان نیز چند ساعت بعد، به دستور
شاه پریخان خانم را در خانۀ خلیلخان خفه کردند(اسکندربیک، 1/226؛ روملو، 665؛
قاضی احمد، 2/662). اموال پریخان خانم نیز که در حدود 10هزار تومان میشد، در
برابر این خدمت به خان افشار بخشیده شد(اسکندربیک، همانجا). پیکر پریخان خانم را
در آستانۀ امامزاده حسین قزوین به خاک سپردند(قاضی احمد، 2/1017). وی به هنگام مرگ
30 سال داشت.
پریخان خانم بانویی باهوش، قدرتطلب، دسیسهگر، دانشدوست و ادبپرور
بود(افوشتهای، 70). عبدی بیک نویدی شیرازی تاریخ تکملةالاخبار را به نام او نوشته
است(ص99). محتشم کاشانی، شاعر معروف دورۀ صفوی مورد علاقه و توجه پریخان خانم بود
و او نیز قصایدی در مدح پریخان خانم سروده است(ص170-180). پریخان خانم خود نیز
شعر میسرود و «حقیقی» تخلص میکرد و در برخی از تذکرهها اشعاری از او باقی مانده
است(نک: دیهیم، 1/51). پریخان خانم مدرسهای در اصفهان ساخت که به نام وی شهرت
یافت، اما پس از چندی ویران شد و مصالح آن در ساخت مسجد رحیمخان و مسجد نو به کار
رفت(رفیعی، 29).
مآخذ: اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ افوشتهای، محمود،
نقارةالآثار، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1350ش؛ پیربداق منشی، جواهرالاخبار، به
کوشش محسن بهرامنژاد، تهران، 1378ش؛ تتوی، احمد و آصفخان قزوینی، تاریخ الفی، به
کوشش علی آلداود، تهران، 1378ش؛ حسینی استرابادی، حسن، از شیخ صفی تا شاه
صفی(تاریخ سلطانی)، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1364ش؛ حسینی جنابذی، میرزابیک،
روضةالصفویة، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1378ش؛ دیهیم، محمد، تذکرۀ
شعرای آذربایجان، تبریز، 1367ش؛ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان،
تهران، 1352ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1357ش؛
فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1344ش؛ قاضی احمد قمی،
خلاصةالتواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1359ش-1363ش؛ محتشم کاشانی، دیوان، به
کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344ش؛ منجم یزدی، محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیفالله
وحیدنیا، تهران، 1366ش؛ نویدی شیرازی، زینالعابدین، تکملةالاخبار، به کوشش
عبدالحسین نوایی، تهران، 1369ش؛ واله، محمدیوسف، خلدبرین، به کوشش هاشم محدث،
تهران، 1372ش.
محسن احمدی