بِگْزاده، يا بيگزاده، نام يك گروه بزرگ كُرد زبان پراكنده در شمال
غرب ايران و مناطقى از سليمانية عراق. بگزادهها را يكى از گروه بزرگان
ونجباي كرد دانستهاند نيكيتين، 85.
خاستگاه و پيشينة تاريخى: خاستگاه كردهايبگزاده بهدرستى معلوم نيست. به
نظر مىرسد كه اصل و ريشة بگزادگان ايران و عراق مشترك باشد. اوبن سياح
فرانسوي كه در 906-907م در ايران بهسر مىبرد، راجع به بگزادههاي ايران
مىنويسد: نسب آنها به پيربوداق فرزند شيرخان بنيانگذار ساوجبلاغ، از كردان
مُكري آذربايجان مىرسد. پير بوداق دو فرزند به نامهاي عبدالعزيز سلطان و
عبدالله بيگ داشت. اعقاب عبدالعزيز به خانزاده شهرت يافتند و در شهرها
نشيمن گزيدند، و نوادگان عبدالله به بگزاده معروف شدند و در كوهستانها
پراكنده گشتند. بگزادگان تا اواسط قرن 3ق/9م، رئيس و خانِ كردهاي مكري و
حكمران ساوجبلاغ آذربايجان بودند ص 12-13. گروهى ديگر از بگزادگان نيز كه
به بگزادههاي هورامان اورامان معروفند، اصل و نسب خود را، برخلاف
خاندانهاي ديگر كُرد، به تهمورث كيانى پادشاه افسانهاي ايران مىرسانند نك:
ادمندز، 68-69.
بگزادههاي جاف ايران و عراق با چند پشت به «زايربگ» ظاهربگ مىرسند و
نخستين تيرة اميران و خانهاي عشاير جاف از آنها برخاستهاند عزاوي، /2، 3.
ظاهربگ در 186ق/772م همراه با گروهى از جافها كه در جنگ با واليان اردلان
شكست خورده بودند، از ايران به «بانى خيلان»، واقع در كنارة غربى سيروان
عراق، كوچ كردند و تحت حمايت پاشاي كرد سليمانيه درآمدند زكى، /41؛ ادمندز،
56؛ نيكيتين، 68. رفته رفته بگزادگان به رهبري ظاهربگ با غلبه بر عشاير
بومى منطقه، رهبري جافهاي ايران و كردستان عراق را بر عهده گرفتند و بر
قدرت و نفوذ جافها افزودند. در اين دوره، بگزادهها با نفوذ در ميان ايلها و
طايفههاي ديگر كرد، قدرتمندترين تيرة اميران را در ميان عشاير كرد عراق و
ايران پديد آوردند ادمندز، 58، 63-64، 60. اعتمادالسلطنه نيز بگزادهها را از
اعيان، و معتبرترين طوايف جوانرود كردستان دانسته است /378.
سازمان ايلى: برخى از بگزادگان به صورت ايل يا طايفهاي مستقل و برخى
ديگر به صورت تيره، به طايفهها و ايلهاي ديگر كرد پيوستهاند. مثلاً
بگزادههايى كه در نوار مرزي ايران با تركيه و عراق در منطقة تَرْگِوَر
اورميه زندگى مىكنند، يك طايفه با سازمان ايلى مستقل هستند ايرانشهر،/21؛
نيز نك: دهقان، 1؛ ليكن بگزادههاي عشاير جاف مرادي عراق همچون تيره يا
طايفهاي از «تيلهكو» در شيروانه عزاوي، /9، «يزدان بخش» همو، /0 و «گلالى»
در شهرزور ادمندز، 56-57، 61، و بگزادههاي عشاير جاف جوانروديايران،
طايفههايى از «ولدبيگى» و «باوهجانى» بابا جانى به شمار مىرفتهاند. رؤساي
اغلب اين طوايف از ميان بگزادگان برگزيده مىشدند عزاوي، /1-2.
اعتمادالسلطنه همانجا بگزادگان جاف جوانرود را يكى از طوايف دوگانه و از
اعيان اين ناحيه دانسته است كه از دو شعبة يعقوب بيگى و باب خانى تشكيل
شده بودند. ايل هماوند نيز شاخهاي به نام بگزاده چلبى دارد. اصل و نسب
اين ايل به جافها مىرسد و در سليمانية عراق پراكندهاند. بگزادگان هماوندي
از نسل «خوامراده شير»اند. او صاحب فرزند به نامهاي يادگار، صفر، رمضان و
رشيد بود و شاخة بگزاده از فرزندان يادگار هستند. بگزادههاي هماوند از تيرة
جوامير، قادر و كاكه تشكيل مىشوند عزاوي، /8-9؛ زكى، همانجا؛ دفتر، 33.
پراكندگى: بگزادگان در مناطقى در غرب ايران و شمال عراق به سر مىبرند.
بگزادههاي ايران در اطراف اورميه و اشنويه پراكندهاند. بگزادههاي اطراف
اورميه از دو شاخة بگزادگان دشت و بگزادگان بنار تشكيل مىشوند. بگزادگان
دشت، در تولكى، دربند و سوليك سيلوانا؛ و بگزادگان بنار در اميرياد، ديزج،
دزاوا و محال زندگى مىكنند. بگزادههاي اشنويه به بگزادة حيدري و
فضلالله بگى معروفند و در اطراف روستاهاي اشنويه و سلدوز پراكندهاند كريمى،
48، 50.
طايفة مستقل بگزادة ايران مجموعاً در 9 آبادي از محال دشت و ترگور در حوالى
اورميه بهسر مىبردند. برخى از اين آباديها عبارتند از خوشكو، كاي، جِرْم،
بتكار، نوشان، ميروا، هلوري، راجان، درگز و زنگلان. گروهى از بگزادهها كه
تخته قاپو شدهاند، در محل آنبى مىزيستند ايرانشهر،/21. بگزادههاي عراق در
شمال آن سرزمين و در حوالى مرز تركيه سكنى دارند و هورامان اورامان در
حلبچه، مركز اصلى زندگى و تجمع آنهاست ادمندز، 67. بابا حكيم خليفة شيخهاي
اورامان يكى از مردان با نفوذ در ميان عشاير بگزاده در دو دهة نخست سدة 0م
بود نيكيتين، 58. از مردان با نفوذ و رؤساي ديگر بگزاده در ميان جافها
مىتوان به قادر بيگ، محمدپاشا، رستم بيگ و حبيب بيگ اشاره كرد ادمندز، 58؛
اعتمادالسلطنه، /378.
نقش تاريخى: بگزادهها به طور مستقل در تاريخ كردها نقش چندانى نداشتند،
اما با توجه به قدرت و نفوذ و موقعيت آنان در ميان جافها، نقشهاي تاريخى
آنها را مىتوان در تاريخ ايل جاف پى جست. در اوايل دورة قاجار، بيگهاي
طوايفِ كردِ حوالى اورميه و دو سوي مرز ايران و عثمانى، براي عباس ميرزا
نايبالسلطنه د 249ق، در جنگ، سرباز سواره و پياده تأمين مىكردند و از
اينرو، مورد حمايت او بودند III/1109 , 2 .EIدر 321ش كه آذربايجان در اشغال
ارتش شوروي بود، برخى ايلات و عشاير، از جمله كردهاي اطراف اورميه، به
تحريك روسها آشوب برپا كردند. در اين ميان، كردهاي بگزاده نيز به سركردگى
نوري بيگ، همراه كردهاي «هركى» ه م، به سركردگى رشيدبيگ جهانگيري، رئيس
ايل كرد هركى و عضو كميتة مركزي حزب دموكرات كردستان در محال ترگور و دشتِ
مرگور، واقع در منطقة غربى اورميه، مشغول تاخت و تاز بودند. بگزادهها همراه
با كردهاي ايل هركى در 323ش در ارتفاعات جهودلرداغى اورميه با نيروهاي
دولتى درگير شدند و شكست خوردند زنگنه، 5-6، 6-7؛ اسكندري نيا، 07، 12. همچنين
در شورش بارزانيها برضد دولت ايران، كردهاي بگزاده همراه با عشاير هركى از
شورشيان حمايت مىكردند همو، 9.
جمعيت و فعاليت: از شمار جمعيت كردهاي بگزاده اطلاع دقيقى در دست نيست.
جمعيت آنها در سالهاي 311-342 و 349ش به ترتيب 00، 50 و 00 خانوار برآورد شده
است كيهان، /10؛ دهقان، 1؛ ايرانشهر، همانجا. جمعيت عشاير كوچندة بگزاده بر
اساس سرشماري 366ش، جمعاً 20 ،تن بوده است كه در مراتع منطقةدهستان ترگور
زندگى مىكردهاند سرشماري ...،2. بگزادگان اهل تسنن و شافعى مذهبند و
كوچندگان آنها بيشتر به گوسفندداري مشغولند دهقان، همانجا؛ مشكور، 91؛ افشار،
66؛ ايرانشهر، همانجا.
مآخذ: ادمندز، سيسيل جان، كردها، تركها، عربها، ترجمة ابراهيم يونسى، تهران،
367ش؛ اسكندرينيا، ابراهيم، ساختار سازمان ايلات و شيوة معيشت عشاير
آذربايجان غربى، اورميه، 366ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآةالبلدان، به
كوشش عبدالحسين نوايى و هاشم محدث، تهران، 368ش؛ افشار سيستانى، ايرج،
ايلها، چادرنشينان و طوايف عشايري ايران، تهران، 366ش؛ اوبن، اوژن، ايران
امروز 906-907 ايران و بينالنهرين، ترجمة علىاصغر سعيدي، تهران، 362ش؛
ايرانشهر، كميسيون ملى يونسكو در ايران، تهران، 342ش؛ دفتر، محمدهادي و
عبدالله حسن، العراق الشمالى، بغداد، 958م؛ دهقان، على، سرزمين زردشت،
تهران، 348ش؛ زكى، محمدامين، كورد و كوردستان، بغداد، 350ق/931م؛ زنگنه،
احمد، خاطراتى از مأموريتهاي من در آذربايجان، تهران، 353ش؛ سرشماري
اجتماعى - اقتصادي عشاير كوچنده 366ش، جمعيت عشايري دهستانها، مركز آمار
ايران، تهران، 368ش؛ عزاوي، عباس، عشائر العراق، بغداد، 366ق/ 947م؛
كريمى، بهمن، جغرافى مفصل تاريخى غرب ايران، تهران، 316ش؛ كيهان، مسعود،
جغرافياي مفصل ايران، تهران، 311ش؛ مشكور، محمدجواد، نظري به تاريخ
آذربايجان...، تهران، 349ش؛ نيكيتين، واسيلى، كرد و كردستان، ترجمة
محمدقاضى، تهران، 366ش؛ نيز: . 2 EI
جعفراسحاقى تيموري