بَديهى، ابوالحسن على بن محمد (د ح 380ق/990م)، شاعر ايرانى عربى سرا. محل تولد او را شهرزور ذكر كردهاند (ثعالبى، 3/339). لقب بديهى كه بدان شهرت يافته، ظاهراً از آنجا ناشى شده است كه وي در بديههسرايى زبردست بوده است (نك: سمعانى، 1/299)، اما زبردستى او در بديههسرايى مسلم نيست، زيرا به عكس، وي به كندسرايى مورد هجو قرار گرفته است (نك: ثعالبى، همانجا). وي را به القاب ديگري نظير حكيمى و نقيبالشعرا نيز خواندهاند (باخرزي، 1/658)؛ لقب حكيمى ظاهراً از آنجا برخاسته كه وي در حكمت و فلسفه نيز دستى داشته است (نك: ابوسليمان، 340-341؛ ابوحيان، المقابسات، 103، 104، 157- 158)، اما شهرت او به شاعري بيشتر است. در اشعار باقىمانده از او نيز چيزي كه بر فيلسوف بودن او اشاره كند، يافت نمىشود؛ آثار فلسفى او چند قطعة منثور است كه در منابع پراكنده است. ابوبكر خوارزمى شعر او را - بهرغم كثرت - بىارزش مىپنداشت و از باب نقد تنها يك بيت او را درخور توجه مىدانست. ثعالبى كه اين سخن را نقل كرده، به دفاع از شاعر پرداخته، و نظر خوارزمى را ستمى در حق او خوانده است (همانجا). باخرزي نيز در تأييد او، دانش لغوي و نيكويى شعر شاعر را ستوده است (همانجا). بديهى ديرزمانى با يحيى بن عدي مصاحبت داشت (ابوسليمان، همانجا)، اما پيوندش با صاحب بن عباد ناگسستنى بود (نك: ابن خلكان، 1/414)، به خصوص كه به قول ابوحيان توحيدي، صاحب نزد بديهى عروض آموخته بود ( مثالب...، 84، 115). ثعالبى برخى از ابيات او را در مدح صاحب بن عباد آورده است (3/340). در بغداد، وي از محضر استادانى چون ابن دُريد و نفطويه بهره برد و بزرگان ديگري چون ابوبكر ابن انباري را درك كرد (ابونعيم، 2/22؛ خطيب، 12/83). همچنين ابوحيان خود شنيده كه بديهى گفته است: به دربار وشمگير نيز روي آورده، و او را ستوده، اما سلطان او را چندان مورد عنايت خود قرار نداده است (ياقوت، 5/2186، 2187). اينك مجموعة اشعاري كه از وي به جاي مانده، نزديك به 60 بيت پراكنده در منابع است. از گفتارهاي فلسفى او، دو سه قطعة كوتاه منثور را ابوسليمان سجستانى نقل كرده (ص 341)، و بزرگترين آنها را (نيم صفحه) كه دربارة وجود است، ابوحيان ( المقابسات، 103، 157- 158) و نيز شهرزوري (ص 361، ترجمه، ص 437- 438) تكرار كردهاند. مآخذ: ابن خلكان، وفيات؛ ابوحيان توحيدي، على، مثالب الوزيرين، به كوشش ابراهيم كيلانى، دمشق، 1961م؛ همو، المقابسات، به كوشش محمدتوفيق حسين، تهران، 1366ش؛ ابوسليمان سجستانى، محمد، صوان الحكمة، به كوشش عبدالرحمان بدوي، تهران، 1974م؛ ابونعيم اصفهانى، احمد، ذكر اخبار اصبهان، ليدن، 1934م؛ باخرزي، على، دمية القصر، به كوشش محمد تونجى، دمشق، 1391ق؛ ثعالبى، عبدالملك، يتيمة الدهر، بيروت، دارالكتب العلميه؛ خطيب بغدادي، احمد، تاريخ بغداد، قاهره، 1350ق؛ سمعانى، عبدالكريم، الانساب، به كوشش عبدالله عمر بارودي، بيروت، 1408ق/ 1988م؛ شهرزوري، محمد، تاريخ الحكماء، به كوشش عبدالكريم ابوشويرب، قاهره، 1398ق؛ همو، همان ( نزهة الارواح )، ترجمة مقصود على تبريزي، به كوشش محمدتقى دانشپژوه و محمد سرور مولايى، تهران، 1365ش؛ ياقوت، معجم الادباء، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1993م. حسين ميرزايىنيا