بِدْليسى، حكيمالدينادريس بن حسامالدين على (د ذيحجة 926/ نوامبر 1520)،
مورخ و دولتمرد ايرانى تبار در دربار سلاطين عثمانى. وي كردنژاد بود و در
بدليس كردستان زاده شد. پدرش حسامالدين على از عارفان زمان خود به شمار
مىرفت (هامر پورگشتال، 2/861؛ II/715 , 1 .(EI
بدليسى نخست از منشيان خاص دربار يعقوب بيك آق قويونلو (حك 883
-896ق/1478-1491م) بود و به سبب نامة تهنيتى كه در 890ق از سوي سلطان
يعقوب به سلطان بايزيد دوم (حك 886 - 918ق) نوشت، توجه و تحسين سلطان
عثمانى را برانگيخت (هامر پورگشتال، 1/714، 2/861؛ ريو، .(I/216-217 بر اثر
سياست مذهبى شاه اسماعيل اول صفوي (حك 907-930ق) نسبت به كردان سنى
مذهب، بدليسى در 907ق به خاك عثمانى مهاجرت كرد و با استقبال گرم سلطان
بايزيد، به دربار وي راه يافت IV/1142) , 1 ؛ EIريو، ؛ I/217 ميرجعفري، 398؛
طاش كوپريزاده، 190-191؛ هامر پورگشتال، 1/714- 715). به درخواست بايزيد،
بدليسى تاريخ مفصلى دربارة خاندان عثمانى نگاشت (نك: دنبالة مقاله)، اما
سلطان عثمانى به بهانة اينكه بدليسى در تاريخ خود نسبت به ايرانيان، بيش
از حد تساهل روا داشته است، از پرداخت حقالزحمة وي سرباز زد. بدليسى كه
رنجيده بود، از سلطان اجازة سفر خواست و سرانجام در 917ق به مكه رفت و از
آنجا نامهاي كم و بيش تهديدآميز در اعتراض به حقوق پايمال شدة خود براي
بايزيد فرستاد (نك: I/1207 , 2 ؛ EIاونات، .(198-199 پس از جلوس سليم اول
عثمانى (حك 918-926ق) و با دعوت وي، بدليسى در 918ق به استانبول بازگشت (
2 ، EIهمانجا) و چندي بعد در لشكركشى سلطان سليم به ايران براي مقابله با
شاه اسماعيل صفوي، همراه وي بود (هامر پورگشتال، 2/846)، اما نقش مهمتر
وي، ايجاد اتحاد ميان سران طوايف كرد و سلطان سليم بود كه به پيروزيهاي
بزرگ عثمانيان منجر شد (بدليسى، 537 - 538؛ سعدالدين، 2/304؛ هامر پورگشتال،
همانجا؛ بروسهلى، 3/6 -7).
بدليسى در جنگ حصن كيفا كه 2 سال پس از جنگ چالدران (920ق/1514م) روي
داد، شركت كرد و در پيروزي كردان بر سپاه قزلباش، همراه آنان بود (هامر
پورگشتال، 2/862). پس از فتح ديار بكر و ماردين، سلطان عثمانى سازماندهى
نواحى فتح شده را به بدليسى سپرد و چون وي از خود كفايت نشان داد، سلطان
سليم، نامهاي تشويقآميز به همراه هدايايى گرانبها براي او فرستاد
(سعدالدين، 2/304، 322؛ هامر پورگشتال، 2/863 -864، 874 - 875، 877؛ IV/1142-1143
, 1 .(EIبدليسى در لشكركشى سليم به مصر نيز، وي را همراهى كرد و در همين سفر
بود كه با وجود ممانعت وزرا، بدرفتاري مقامات بلندپاية ترك را در مصر ضمن
قصيدهاي فارسى، به اطلاع سلطان رساند و خود به استانبول بازگشت (هامر
پورگشتال، 2/877، 921- 922؛ ريو، همانجا). بدليسى در استانبول درگذشت و در محلة
ايوب سلطان در مسجد شريف كه همسرش زينب خاتون ساخته بود، به خاك سپرده
شد (بروسهلى، همانجا؛ ريو، .(I/219
آثار: از بدليسى آثاري در موضوعهاي مختلف بر جاي مانده كه مهمترين آنها
هشت بهشت يا تاريخ آل عثمان است. اين اثر نخستين تاريخ رسمى عثمانيان
است كه نگارش آن از 908ق، به مدت 2 سال و 6 ماه طول كشيد. هشت بهشت كه
بدليسى در چند جا از آن با عنوان الصفات الثمانية فى ذكر اخبار القياصرة
العثمانية نيز ياد كرده است (نك: ؛فلوگل، I/217Šøþ¤ ؛شورا، II/217
2/156،10(3)/1370-1371)، مشتمل بر تاريخ خاندان عثمانى از 710ق تا روزگار
بايزيد دوم است (ريو، همانجا). هشت بهشت وقايع روزگار 8 سلطان عثمانى را در
8 كتيبه در برمىگيرد. افزون بر اين، بدليسى يك خاتمة طولانى به شعر، در
مكه نگاشت و به پايان كتاب افزود (همو، ؛ I/217-218 استوري، .(I(1)/413 پس
از درگذشت بدليسى، پسرش ابوالفضل (د 987ق) - كه او نيز از دولتمردان روزگار
خود بود - ذيلى كه شامل وقايع پادشاهى سلطان سليم اول بود، بر هشت بهشت
با عنوان سليمنامه نگاشت (ريو، ؛ I/218-219 استوري، ؛ I(1)/416 قس: بهار،
3/300، كه اين ذيل را تا 952ق يعنى دورة حكمرانى سليم دوم دانسته است).
هشت بهشت نه تنها از لحاظ تاريخى، بلكه از نظر سبك متصنع و متكلفانة آن كه
به تقليد از جهانگشاي جوينى، تاريخ وصاف، و آثار معينالدين يزدي و
شرفالدين يزدي نوشته شده است، از آثار منحصر به فرد روزگار خود به شمار
مىآيد (ريو، )؛ I/217 اما بهار آن را نمونة ناقصى از تاريخ ابن بىبى دانسته
است (همانجا). عبدالباقى سعدي در 1146ق هشت بهشت را به تركى ترجمه كرد
(نك: شوكرو، 157 -131 ؛ براي ترجمة ديگر اين اثر و تفصيل بيشتر، نك: استوري،
.(I(1)/415-416 از هشت بهشت نسخههاي متعددي در كتابخانههاي مختلف موجود
است (نك: منزوي، خطى مشترك، 10/657 - 658؛ استوري، ؛ I(1)/413 بابينگر، .(48
از بدليسى آثار ديگري نيز برجاي مانده است كه برخى از آنها بدينقرارند:
رسالة الاباء عن مواقع الوباء ( آلوارت، شم 6371 )؛ رسالة فى النفس (مينگانا،
680 )؛ شرح بر گلشن راز شبستري كه در استانبول چاپ شده است (نك: آقابزرگ،
13/269؛ گلچين معانى، 85؛ منزوي، خطى، 2(1)/1248)؛ شرح مثنوي (مركزي،
13/3019)؛ مناظرة روزه و عيد (مرعشى، 19/380-381)؛ مرآت الجمال (منزوي، خطى،
5/3624، فهرستواره...، 1/472؛ براي ديگر آثار بدليسى، نك:بروسهلى، 3/7- 8؛
حاجىخليفه، 2/1264؛ S,I/464 .(GAL,
مآخذ: آقابزرگ، الذريعة؛ بدليسى، شرفخان، شرفنامه، به كوشش محمدعباسى،
تهران، 1343ش؛ بروسهلى، محمدطاهر، عثمانلى مؤلفلري، استانبول، 1342ق؛ بهار،
محمدتقى، سبكشناسى، تهران، 1349ش؛ حاجىخليفه، كشف؛ سعدالدين، محمد، تاج
التواريخ، استانبول، 1280ق؛ شورا، خطى؛ طاش كوپريزاده، احمد، الشقائق
النعمانية، بيروت، 1395ق/1975م؛ گلچين معانى، احمد، « گلشن راز و شروح
مختلف آن»، نشرية كتابخانة مركزي دانشگاه تهران، نسخههاي خطى، تهران، دفتر
4؛ مرعشى، خطى؛ مركزي، خطى؛ منزوي، خطى؛ همو، خطى مشترك؛ همو، فهرستوارة
كتابهاي فارسى، تهران، 1374ش؛ ميرجعفري، حسين، تاريخ تحولات سياسى،
اجتماعى، اقتصادي و فرهنگى ايران در دورة تيموريان و تركمانان، اصفهان،
1375ش؛ هامر پورگشتال، يوزف، تاريخ امپراتوري عثمانى، ترجمة ميرزا زكى
علىآبادي، به كوشش جمشيد كيانفر، تهران، 1367ش؛ نيز:
Ahlwardt; Babinger, F., Die Geschichtsschreiber der Osmanen und Ihre Werke,
Leipzig, 1927; EI 1 ; EI 2 ; Fl O gel, G., Die arabischen, persischen und t O
rkischen Handschriften der kaiserlich- koniglichen Hofbibliothek zu Wien, Wien,
1865; GAL, S; Mingana, A., Catalogue of the Arabic Manuscripts in the John
Rylands Library, Manchester, 1934; Rieu, Ch., Catalogue of the Persian
Manuscripts in the British Museum, Oxford, 1966; Storey, C.A., Persian
Literature , London , 1927 ; S O kr O , M. , X Das He l t Bihi l t des Idr / s
Bitl / s / n , Der Islam, Berlin, 1931, vol. XIX; Unat, F. R., X Nesr Q tarihi O
zerinde yap o lan 5 al o smalara toplu bir bak o s n , Belleten, Ankara, 1943,
vol. VII, no. 25.
هدي سيدحسينزاده