اِمامانِ دَوازْدَهْگانه، امامان اهل بيت (ع) كه در مذهب شيعة اثنا عشري به عنوان امامان منصوص و برگزيده از جانب خداوند شناخته مىشوند. اين امامان به ترتيب امامت عبارتند از: حضرت على(ع) (امامت: 11-40ق)، فرزندش امام حسن(ع) (امامت: 40-50ق)، برادرش امام حسين(ع) (امامت: 50 -61ق)، فرزندش امام زينالعابدين(ع) (امامت:61 -94ق)،فرزندشاماممحمدباقر(ع)(امامت:94-114ق)، فرزندش امام جعفر صادق(ع) (امامت: 114- 148ق)، فرزندش امام موسى كاظم(ع) (امامت: 148-183ق)، فرزندش امام رضا(ع) (امامت: 183-203ق)، فرزندش امام محمدتقى(ع) (امامت: 203-220ق)، فرزندش امام على النقى (ع) (امامت: 220-254ق)، فرزندش امام حسن عسكري(ع) (امامت: 254-260ق) و فرزندش حضرت مهدي، امام زمان (ع) (امامت: از 260ق). براي تفصيل دربارة هر يك از اين امامان به مقالات ذيل نام هر كدام، نيز دربارة باورهاي اثنا عشريه، به مقالة «اماميه» مىتوان مراجعه كرد. طبق اعتقاد شيعة اثنا عشري، دورة امامت امامان دوازدهگانه با رحلت رسول اكرم(ص) در 11ق و به امامت رسيدن حضرت على(ع) آغاز شده، و بدون انقطاع تاكنون ادامه يافته است. از 260ق، پس از درگذشت امام حسن عسكري(ع) و انتقال امامت به فرزند ايشان، امام مهدي(ع)، امامت از حالت ظهور به حالت غيبت مبدل شده، و دورة بلند امامت آن حضرت تماماً در حال غيبت بوده است. اعتقاد به امامان دوازدهگانه اساس باور شيعة اثنا عشري است و در تأييد اين باور نصوص متعددي از رسول اكرم(ص) و ائمه (ع) عنوان شده، و حتى به تلويحاتى در قرآن كريم اشاره شده است. ادلة اثبات امامت آنان خود موضوع كتابهاي پرشماري در حوزة اماميه بوده، و آثاري به سبكهاي گوناگون در اين باره پرداخته شده است. به عنوان يكى از نخستين نمونههاي تدوين در حوزة اماميه، بايد از كتاب سليم بن قيس هلالى، مربوط به اواخر سدة نخست هجري ياد كرد كه در آن، از امامان دوازدهگانه سخن رفته است (ص 227؛ نيز نك: نجاشى، 440). به عنوان طيفى از آثار در باب نص بر ائمة اثنا عشر (ع)، بايد از نوشتههايى چون مقتضب الاثر از ابن عياش جوهري (د 401ق) و كفايةالاثر از خزاز قمى (اواخر قرن 4ق) ياد كرد كه مؤلفان آنها تلاش داشتهاند تا روايات مربوط به نص بر امامان دوازدهگانه را از منابع گوناگون شيعه و اهل سنت گرد آورند. افزون بر كتب نصوص، بايد به آثاري با عنوان عمومى «دلائل الامامة» در باب معجزات ائمه (ع)، مانند دلائل الامامة منسوب به ابن رستم طبري (چ نجف، 1383ق)، يا آثاري با عنوان عمومى «الوصية» در تبيين انتقال وصيت در سلسلة امامان دوازدهگانه، مانند اثبات الوصية مسعودي (چ نجف، كتابخانة حيدريه) اشاره كرد (براي نمونههاي ديگر، نك: همو، 219، 298، جم ). اثبات نقلىِ امامت امامان دوازدهگانه (ع)، نزد متكلمان اماميه نيز موردتوجه بوده، و فصلى از آثار مهم كلامى اماميه را به خود اختصاص مىداده است (مثلاً نك: سيدمرتضى، 502 -503؛ علامة حلى، 314). افزون بر محافل اماميه، در ميان اهل سنت نيز احاديثى مبنى بر وجود 12 نقيب يا امام پس از رسول اكرم(ص)، تداول داشته، اما تفسير ديگري از اين 12 امام ارائه مىشده است. در طول سدة نخست هجري، از برخى از اصحاب رسول اكرم(ص)، احاديثى با مضمون بشارت به 12 امام پس از آن حضرت، در محافل گوناگون نقل مىشد كه از آن ميان به خصوص حديث جابر بن سمره از بيشترين شهرت برخوردار بوده است؛ در اين حديث بيان شده بود كه اميران (امامان يا خلفا) پس از پيامبر (ص)، 12 تن هستند و همة ايشان از قريشند (مثلاً نك: بخاري، 8/127؛ مسلم، 3/1452-1453؛ ابوداوود، 4/106؛ ترمذي، 4/501). اين حديث كه يكى از مشهورترين احاديث در جهان اسلام است، نخست در منابع اهل سنت آمده، و از آنجا به منابع شيعى راه يافته است (قس: نعمانى، 62؛ ابن بابويه، 469 به بعد؛ خزاز، 49 به بعد؛ ابن عياش، 4). در رديف بعد، بايد از حديثى به نقل از ابن مسعود ياد كرد كه برپاية آن، شمار نقيبان پس از پيامبر(ص)، 12 تن به شمار نقيبان بنىاسرائيل بوده است (نك: احمد بن حنبل، 1/398، 406، جم ؛ حاكم، 4/501؛ قس: نعمانى، 74- 75؛ خزاز، 23 به بعد؛ ابن عياش، 3). افزون بر آنچه گذشت، از شخصيت ائمه (ع) در محافل اهل سنت نيز همواره با حرمتى شگرف ياد مىشد و همين حرمت، گاه انگيزهاي بود تا كتابى در فضائل آنان فراهم آورده شود. بىترديد نمونههايى از كتب تأليف شده در فضائل اهل بيت(ع) نزد اهل سنت، كم شمار نيست، اما در اينجا جا دارد به نمونههايى اشاره شود كه در آنها سلسلة امامان دوازدهگانه در پرداخت كتاب، موضوعيت يافته است. يكى از حركتهاي الهامبخش براي نويسندگان در اين زمينه، قصيدهاي از ابوالفضل يحيى بن سلامة حصكفى (د 551 يا 553ق) است كه در آن يكايك امامان دوازدهگانه ستايش شدهاند (نك: سبط ابن جوزي، 365- 367؛ ابن طولون، 40-43). از كتابهاي تأليف شده در فضايل امامان دوازدهگانه در حوزة اهل سنت، از اين نمونهها مىتوان ياد كرد: 1. مطالب السؤول فى مناقب آلالرسول، از كمالالدين ابن طلحة شافعى (د 562ق)، چ نجف، دارالكتب التجاريه؛ 2. تذكرة خواص الامة فى خصائص الائمة، اثر عالم حنفى يوسف بن قزاوغلى سبط ابن جوزي (د 654ق)، چاپ مكرر از جمله در نجف، 1369ق؛ 3. الفصول المهمة فى معرفة احوال الائمة، از ابن صباغ مالكى (د 855ق) كه بارها، از جمله در نجف، دارالكتب التجاريه به چاپ رسيده، و نسخ پرشمار و متنوع آن در مخازن خطى جهان اسلام، نشان دهندة گسترة رواج آن در طى سدههاي متمادي است (نك: طباطبايى، شم 17، ص 109-113). ابن صباغ در اين اثر خود فراوان از منابع شيعى، مانند الارشاد شيخ مفيد نقل قول كرده است (ص 192، 213، جم )؛ 4. الشذرات الذهبية يا الائمة الاثنا عشر، از شمسالدين ابن طولون، عالم حنفى دمشقى (د 953ق)، چ بيروت، 1958م، به كوشش صلاحالدين منجد؛ 5. الاتحاف بحب الاشراف، از عبدالله بن عامر شبراوي، عالم شافعى مصري (د 1172ق)، چ قاهره، 1313ق؛ 6. نور الابصار فى مناقب آل بيت النبى المختار، از سيدمؤمن شبلنجى (د بعد از 1290ق)، چاپ مكرر از جمله در قاهره، 1346ق؛ 7. ينابيع المودة، اثر سليمان بن ابراهيم قُندوزي، عالم حنفى (د 1294ق)، چ استانبول، 1302ق (براي آثاري ديگر، نك: طباطبايى، شم 2، ص 52، شم 4، ص 100، 101، شم 17، ص 100). مآخذ: ابن بابويه، محمد، الخصال، به كوشش علىاكبر غفاري، قم، 1403ق؛ ابن صباغ مالكى، على، الفصول المهمة، نجف، دارالكتب التجاريه؛ ابن طولون، محمد، الائمة الاثنا عشر، به كوشش صلاحالدين منجد، بيروت، 1958م؛ ابن عياش جوهري، احمد، مقتضب الاثر، قم، 1379ق؛ ابوداوود سجستانى، سليمان، سنن، به كوشش محمد محيىالدين عبدالحميد، قاهره، داراحياء السنة النبويه؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ بخاري، محمد، صحيح، استانبول، 1315ق؛ ترمذي، محمد، سنن، به كوشش احمد محمدشاكر و ديگران، قاهره، 1357ق/1938م -؛ حاكم نيشابوري، محمد، المستدرك، حيدرآباد دكن، 1334ق؛ خزاز قمى، على، كفاية الاثر، قم، 1401ق؛ سبط ابن جوزي، يوسف، تذكرة الخواص، نجف، 1383ق/1964م؛ سيدمرتضى، على، الذخيرة، به كوشش احمد حسينى، قم، 1411ق؛ طباطبايى، عبدالعزيز، «اهل البيت(ع) فى المكتبة العربية»، تراثنا، قم، 1405ق -؛ علامة حلى، حسن، كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، قم، مكتبة المصطفوي؛ كتاب سليم بن قيس، به كوشش علوي حسنى نجفى، بيروت، 1400ق/1980م؛ مسلم بن حجاج نيشابوري، صحيح، به كوشش محمدفؤاد عبدالباقى، قاهره، 1955م؛ نجاشى، احمد، الرجال، به كوشش موسى شبيري زنجانى، قم، 1407ق؛ نعمانى، محمد، الغيبة، بيروت، 1403ق/1983م. بخش فقه، علوم قرآنى و حديث