آقْدَرْبَند، دهی از دهستان مزدورانِ بخش سرخسِ شهرستان مشهد، استان خراسان، با 38
خانوار سکنه (سرشماری آبان 1360ش، جهاد سازندگی). در 85 کیلومتری جنوب باختری سرخس
و بر سر راه شوسه عمومی آقدربند، با ْ60 و َ50 طول شرقی و ْ36 عرض شمالی. این محل
از آن روی که بر تنگهای که رنگ خاک و سنگ آن اندکی سفید است بنا شده، به آقدربند
شهرت یافته است.
سیمای طبیعی: آقدربند در منطقهای کوهستانی و گرمسیر بر کنار کَشَف رود بنا شده
است. این رودخانه موجب آبادانی روستاهای مجاور، ازجمله آقدربند شده است. حداقل آبی
که در فصل تابستان از کشف رود به آبادیهای کرانة آن میرسد 6 یا 7 سنگ است. این آب
در فصل زمستان به 300 سنگ افزایش مییابد. در حاشیة کشف رود و نزدیک آقدربند جنگلی
از درختان پسته، انجیر وحشی و گز وجود دارد. چند رشته قنات و چشمة آب شیرین نیز از
منابع آبی آقدربند به شمار میروند (حکیمالممالک، 138-139، 209-210؛ لشکرنویس،
83-84؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، 9/25؛ جهاد سازندگی، فرهنگ اجتماعی، استان خراسان،
420).
سابقة تاریخی: نخستین باری که در منابع تاریخی از آقدربند سخن به میان آمده در
زمان نادرشاه افشار (د 1160ق/1747م) است. در این زمان نادر به هنگام بازگشت به مشهد
از یکی از لشکرکشیهایش، در یک منزلی آقدربند فرود آمد (مروی، 3/1119). در
1241ق/1825م و در زمان فرمانروایی شاهزاده حسنعلی میرزا بر مرزبانان خراسان، به
دستور رحمان قلیطوره، فرزند محمدرحیمخان والی خوارزم، جمعی از ازبکها به آقدربند
و مزدوران حمله کردند، اما با مقاومت مدافعان آقدربند و مزدوران روبهظرو شدند و
شکست خوردند (دُنبلی، 391). در دورة ناصرالدینشاه قاجار (د 1313ق/1895م) آقدربند
شهرت بسیاری پیدا کرد. در 1268ق/1851م حسامالسلطنه فرمانفرمای خراسان دستور داد در
مزدوران و آقدربند دژهای مستحکمی بنا کنند و در هریک از آنها جمعی تفنگچی و نگهبان
بگمارند (خورموجی، 118). برخی گفتهاند که سنگرها و برجهای آقدربند از بناهای
نادرشاه افشار است (منشی، 68). در 1271ق/1854م، محمدامینخان حاکم خوارزم (خیوه) که
از گرفتاری نیروهای دولتی در فتنة سالار در خراسان آگهی داشت، از فرصت استفاده کرد
و مقدمات حملة گستردهای به سرخس، و مرو و مشهد را فراهم آورد و تا نزدیکیهای سرخس
نیز پیشروی کرد، اما فریدونمیرزا والی خراسان از جانب ناصرالدینشاه مأمور سرکوب
وی و ازبکها و ترکمنها شد و سپاهی به فرماندهی حسامالسلطنه به آقدربند گسیل داشت
و خود نیز به آنان پیوت. در آقدربند جنگ سختی آغاز د که 2 شبانهروز به درازا کشید
و به شکست سپاه خوارم و فرار آنان انجامید و محمدامینخان حاکم خوارزم با 270 تن از
فرماندهانش کشته شد. این جنگ در تاریخ به جنگ آقدربند شهرت یافت (هدایت، 142-146؛
خورموجی، 142-145؛ مستوفی، 81-82؛ شمیم، 128-129). در گزارشی که در 1311ق/1893م به
وسیلة محمدحسین مهندس از وضع منطقة سرخس و آقدربند نقطة مهم و محلی است که باید
چند خانوار به رسم قراول در آنجا سکنی داشته باشند، تا هم ]اینجا[ صورت ابادی بگیرد
و هم ]آنان[ مستحفظ راه باشند ولی فعلاً آبادی ندارد، ]اما[ قلعهاش برجاست» (گلبن،
141). حکیمالممالک نوشته که آقدربند تنها محل دژی مستحکم و قراولخانهای برای
محافظت از راه بوده است (منشی، 67-68؛ لشکرنویس، 84؛ گلبن، 141). به قراولان و
نگهبانان آن حقوقی نیز پرداخت میشده است (منشی، 86). جمعیت آن در 1329ش 20 نفر
بوده است (فرهنگ جغرافیایی ایران، 9/25). راه معمول آقدربند در گذشته راهی بوده که
از اسماعیلآباد در حاشیة کشف رود امتداد داشته و پس از گذشتن از آقدربند، به سرخس
منتهی میشده است (گلبن، 140-141).
وضع کنونی: در فرهنگ آبادیهای کشور (سرشماری آبان 1355ش)، نامی از آقدربند برده
نشده است، اما از دهی نزدیک آقدربند به نام ده معدن (در بعضی از منابع به عنوان
معدن آقدربند) که روستای کاملاً جوانی است نام برده شده است که ایجاد و پیشرفت آن
مرهون استخراج زغالسنگ در 1324ش است و به همین جهت، جمعیت آن که در 1330ش، 274 نفر
بوده، در 1345ش به 421 و در 1353ش به 006‘1 نفر بالغ شده است. قریب 30٪ ساکنان آن
بیرجندی و 20٪ کلاتی و بقیه، از روستاهای تا شعاع 50 کیلومتری اطراف معدن به آنجا
روی آوردهاند (سعیدی، 179-180). در سرشماری آبان 1355ش، جمعیت این روستا 214
خانوار و 884 نفر بوده است (فرهنگ آبادیهای کشور، سرشماری 1355ش، ج 21). اهالی
آقدربند پیرو مذهب تشیعند و به زبان فارسی سخن میگویند. زندگی آنان از راه
دامداری، کشاورزی و کار در معدن زغالسنگ تأمین میشود. سطح کل زمینهای زیر کشت
آقدربند 400 هکتار است که 200 هکتار آن ه کشت حبوبات اختصاص یافته است. در گذشته
خشخاش نیز در آقدربند کشت میشد. صنایع دستی آقدربند ریسندگی و بافندگی الیاف،
زیلو، جاجیم و قالیبافی و نمدمالی است (فرهنگ جغرافیایی ایران، 9/25؛ جهاد
سازندگی، فهنگ اجتماعی، استان خراسان، 420؛ همان، فرهنگ اقتصادی، استان خراسان 420؛
فرهنگ آبادیهای کشور، 21/288-289).
مآخذ: جهادسازندگی، فرهنگ اجتماعی، استان خراسان، 420؛ همان، فرهنگ اقتصادی، استان
خراسان، 420؛ حکیمالممالک، علینقی، روزنامة سفر خراسان، تهران، فرهنگ ایرانزمین،
1356ش، صص 209، 210، 213؛ خورموجی، محمدجعفر، حقایقالاخبار ناصری، به کوشش حسین
خدیوجم، تهران، نشر نی، 1363ش، صص 118، 142-145؛ دُنُبلی، عدالرزاق، مآثرالسلطانیه،
به کوشش غلامحسین صدری افشار، تهران، ابنسینا، 1351ش، ص 391؛ سعیدی، عباس، سرخس
دیروز و امروز، تهران، توس، 1354ش، صص 179-18؛ شمیم، علیاصغر، ایران در دورة
قاجار، تهران، ابنسینا، 1342ش، صص 128-129؛ فرهنگ ابادیهای کشور، سرشماری آبان
ماه، 1355ش، استان خراسان، 21/288-289؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، تهران، سازمان
جغرافیایی کشور، 1329ش، 9/25؛ گلبن، محمد، «نمایی از سرخس در دوره قاجار»، بررسیهای
تاریخی، س 8، شمـ 5 (آذر – دی 1352ش)، صص 138، 139، 140، 141؛ لشکرنویس، محمد،
«سفرنامة مرو»، سه سفرنامه، به کوشش قدرتالله روشنی، دانشگاه تهران، 1347ش، صص
83-84؛ مروی، محمدکاظم، عالمآرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، زوار،
1364ش، 3/1119؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، زوار، 1341ش، 1/81-82؛
منشی، محمدعلی، سفرنامة رکنالدوله، به کوشش محمد گلبن، تهران، سحر، 1356ش، صص 67،
68، 86؛ هدایت، رضاقلیخان، سفارتنامة خوارزم، به کوشش علی حصوری، تهران، طهوری،
1356ش، صص 142-146.
علی رفیعی