آقْسَرای، شهری قدیمی در آناتولی مرکزی با ْ34 و َ3 طول شرقی و ْ38 و َ12 عرض
شمالی، با 927‘62 تن جمعیت (آمار سال 1980م). واقع در دامنة کوه حسنداغی و جنوب
شرقی دریاچة توزگلی، در 135 کیلومتری شمال شرقی قونیه و 182 کیلومتری جنوب شرقی
آنکارا، بر ر راه قونیه به نِوْشِهِر.
وجه تسمیه و سابقة تاریخی: نام آقسرای ترکیبی است از واژة ترکی «آق» به معنای سپید
و «سرای» پارسی، به معنای کاخ سپید. به عقیدة اولیاچلبی این نام احتمالاً با کاخی
که یکی از پادشاهان در آنجا ساخته بوده ارتباط دارد (اسلام آنسیکلوپدیسی). در مآخذ
عربی نام این شهر به صورت «اَقْصَرا» و «اَقْصَرا» ضبط شده است (ابنبطوطه، 46،
295؛ ابنخلدون، 5/14، 342، 348، 350، 352-355؛ ابناثیر، 13/417). پیش از اسلام
این شهر آرخِلائیس (آرخلائیس کارسائورا) نام داشته، یعنی به نام بنیانگذار آن
آرخِلائوس آخرین فرمانروای کاپادوکیه نامیده شده است (اسلام آنسیکلوپدیسی). بعدها
شهر مذکور به تصرْف کلائودیوس قیصر روم درآمد و بخشی از مستعمرات امپراتوری روم
شمرده شد (همان).
آقسرای در عهد سلاجقة روم از همیّت خاصّی برخوردار بود. قلعهای که خرابههای آن
هماکنون در مرکز شهر قرار دارد، از بناهای عزّالدّین قلیچ ارسلان از سلجوقیان
آسیای صغیر (جلوس، 600ق/1203م) است (بستانی). در نزههالقلوب (ص 95) و
بستانالسیّاحه (ص 42) بنای آقسرای به عزّالدّین قلیچ ارسلان نسبت داده شده است که
گویا مراد بنای همین قلعه است. آقسرای قبل از تسلّط عثمانیها مدّتی تحت تصرّف آل
قَرَمان بود. حمدالله مستوفی آقسرای را از اقلیم چهارم دانسته و نوشته که در
566ق/1171م جایی بسیار خوب و دارای غلّه و میوه و انگور فراوان بوده و حقوق دیوانیش
000‘51 دینار بوده است (ص 59). ابنبطوطه در سفرنامة خود از آقسرای یاد کرده و آن
را از زیباترین و استوارترین بلاد روم شمرده است (ص 295). به نوشتة همو 3 نهر از
وسط شهر میگذرد و در خانهها آب جریان دارد. به گفتة این نویسنده در قرن 8ق/14م
این شهر تابع پادشاه عراق بوده است (همان). سلطانمحمّد دوّم (فاتح) پس از فتح
استانبول بخش اعظم سکنة آقسرای را به پایتخت منتقل کرد و در محلّهای که امروزه
آقسرای نامیده میشود اسکان داد (اسلام آنسیکلوپدیسی).
مؤلف بستانالسیاحه در اول قرن 13ق/اواخر 18م، آقسرای را در 5 منزلی قونیه و شهری
آباد دانسته که به مرور ایّام ویران شده است. در زمان وی آقسرای دارای 000‘1 باب
خانة خوب و نزدیک به 30 قریة مرغوب بوده و مردم آن حنفی مذهب بودهاند (ص 42). در
اوائل سدة 14ق/اواخر 19م، آقسرای شهری از استان قونیه مشتمل بر 7 ناحیه به نامهای
طاغ، صو اوستی (سرِآب)، اکهجک، حاجی احمدلی، شرفلی، قرتلی و سلاری بود و با نواحی
اطراف جمعاً 222 قریه و 862‘8 خانه را شامل میشد. آن زمان در آقسرای 550‘47 تن
میزیستند که از آنها 500‘2 نفر رومی ٠یونانی) و 250 نفر ارمنی و باقی مسلمان
بودند. در آقسرای گروهی کُرد و عشایر نیز سکنی داشتند. اکهجک یکی از نواحی
ارمنینشین به شمار میرفت (قاموسالاعلام).
وضع کنونی: آقسرای اکنون به همین نام شهری از استان نیغده (نکده یا نیکده) ترکیه و
محلّ تلاقی شاهراههاست. جمعیت آن در 1935م بالغ بر 300‘8 تن بود (اسلام
آنسیکلوپدیسی).
در 1940م جمعیت شهر به 144‘9 تن رسید. (بستانی). در 1965م شمار اهالی به 414‘24 نفر
(وبستر جغرافیایی، 19) و در 1975م به 564‘45 تن بالغ شد. در 1980م جمعیت آقسرای را
927‘62 تن نوشتهاند (سالنامة ترکیه، 178).
مهمترین آثار تاریخی آقسرای که عموماً به دورة اسلامی مربوط است عبارتند از:
اولوجامع (مسجدکبیر) یا مسجد قَرَمان اوغلو (آغاز قرن 9ق/15م)، مدرسة زنیریه (نیمة
اول سدة 9ق/15م)، مدرسة قادراوغلو ا دورة سلجوقیان که ابراهیمبیگ قَرَماناوغلو آن
را مرمّت کرد، مسجد نقّاشی (نقّاشی جامع) که جدید است ولی منارهای از سدة 8ق/14م
دارد (اسلام آنسیکلوپدیسی) و نیز کاروانسرای معروف به سلطانخانی (خانسلطان) که
درهایی زیبا دارد و در زمان سلجوقیان ساخته شده است. در نزدیکی آقسرای کلیسایی
قدیمی دیده میشود که به ییلانلی کلیسه (کلیسای ماردار) مشهور است. این کلیسا دارای
تصویرها و نقاشیهای اصیلی است (بستانی)، از دیگر آثار باستانی آقسرای مقبرهای
(تربتی) است در نزدیکی شهر که براَروَل تپه قرار گرفته و متعلّق به سدة 7ق/13م است
(دایرهالمعارف اسلام).
از آقسرای بزرگان بزرگان و دانشمندانی برخاستهاند که از ان جملهاند: مجدالدّین
اقصرائی (آقسرایی) از بزرگان قُراء در مصر (ابنبطوطه، 46)، خواجهکریمالدّین
آقسرایی مورّخ، منشی و دولتمرد عهد سلجوقیان (نکـ آقسرایی، کریم)، جمالالدّین
محمد آقسرایی از دانشمندان معروف قرن 8ق/14م، از اخلاف اماممحمد رازی و معاصر
میرسیّدشریف جرجانی.