جِنِّه ، شهری تاریخی در كشور مالی. این شهر در 360 كیلومتری جنوب غربی تمبوكتو *، در میان دشتی وسیع، در ساحل چپ رود بنی از شاخههای رود نیجر[حدود صد كیلومتریجنوب محل التقای رود بنی به رود نیجر(، رویتپهای به ارتفاع 278 متر واقعاست. رود بنی، در طولسهماهبارندگیسالانه(حدود نیمهمرداد تا نیمهآبان/ اوت، سپتامبر و اكتبر) طغیان میكند و اطراف جنّه را آب میگیرد و شهر به صورتجزیره در میآید. ظاهراً نام اصلی شهر دینّه بوده است، در باره ریشه كلمه اطلاع دقیقی در دست نیست )رجوع کنید به د. اسلام، چاپدوم، ذیل ""Dienne]. در مآخذ عربی به صورت جنی آمده است.
تاریخ بنای شهر دقیقاً معلومنیست. عبدالرحمانبنعبداللّهسعدی، مؤلف تاریخالسودان، مدتی اداره شهر را بهعهده داشت(1036ـ1047/1627ـ1637). [او در تاریخ السودان(ص12) نوشته است كه به اینمكانزُبْرُ/ زُبُرُ گفته میشد ( . قبیله نونو، كه در قرن سوم/ نهم از شمال آمدند، در زبُرُ ساكن شدند و بوزو ها را، كه در آننواحیسكونتداشتند، تحتحاكمیتخود در آوردند. بعدها، بر اثر اختلاط این دو قبیله و كمبود مسكن، گروهی جدا شدند و شهر امروزی جنّه را )در كنار شهر قدیمی جنه/ جِنو ( ساختند )رجوع کنید به د.ا.ترك، ذیل مادّه]. اینشهر ــ كه بازرگانانِ سرزمینمنده بر سر راهیتجاری و در ملتقایرود نیجر و شاخههایآن، آنرا ساختهاند ــ یكیاز زیباترینمراكز مسكوندر سودانغربیاست.
به نوشته سعدی [همانجا (، مردمشهر، به سببرفت و آمد بازرگانانمسلماندر قرنششم/ دوازدهم، اسلامآوردند. وقتیسلطانكنبورو (اولینپادشاهی كه در جنّه مسلمانشد) اسلامآورد، كاخخود را ویرانكرد و به جایآنمسجد بزرگیساخت(اینمسجد تا اوایلقرنسیزدهم/ نوزدهم بر پا بود). وی سپس علمای شهر را گرد آورد و در حضور آناناعلامكرد كه به اسلام گرویده است. چون مردم جنّه مسلمانشدند، معابد را ویران كردند و به جای آنها، جامعو مسجد و دیگر بناهای اسلامیساختند )همان، ص12ـ13]. همچنین مدرسه بزرگی ساختند كه علوم دینی و اجتماعی و به خصوص طب در آن تدریس میشد.
جنّه در برابر حملات خارجی به خوبیحراست میشد. گرداگرد شهر را حصاری آجری فراگرفتهبود. فرانسویاندر اواخر قرنسیزدهم/ نوزدهمآنحصار را، كه مانع توسعهشهر بود، خراب كردند [ د. اسلام، همانجا(. گرچه پادشاهانمالیبارها شهر را محاصرهكردند، نتوانستند آنرا بگشایند. سرانجام، حصار استوارِ جنّه را علیبْر(علی اكبر) )سُنّیعلی (حك: 867 ـ 897)(، پادشاه سنگای، در همشكست و پس از محاصرهای كه طبق روایت، بیش از هفت سال به طولانجامید، در 877/ 1473 وارد شهر شد. وی تمبوكتو را آتش زد و ویرانكرد، اما به جنّه آسیبینرساند و با مردم شهر به ملایمت رفتار كرد. علیبر، با آنكه به ظاهر مسلمانبود، فرائض دینی را بهجا نمیآورد و متهم به بدرفتاری با علما بود. بعد از وی، در 897/1492 یكی از فرزندانشجانشیناو شد، اما یكسالبعد، محمد نوری، یكیاز فرمانروایانعلیبر، به حاكمیت خاندان سنگای خاتمه داد و بر جنّه مستولیشد )رجوع کنید به سنگای*].
پس از 999/1591 (به احتمالبسیار در 1005/ 1596)، جُدارپاشا ــ كه شریف احمدِ منصور، سلطان فاس، او را مأمور فتح سودان كرده بود ــ جنّه را تصرفكرد. حكومت فاس تا قرن سیزدهم/ نوزدهمدر اینشهر ادامهیافت. نمایندهدولتفاسبا دو معاون، یعنییكفرمانده(قائد) و یك خزانهدار(امین)، جنّه را ادارهمیكرد، اما، مردم جنّه به سبب نارضایتی از حكومتفاس، به جاهای دیگر مهاجرتكردند. در قرندوازدهم/ هجدهم، بمباره ها، كه در سرزمینمندهعلیا به تدریج قدرت یافته بودند، به جنّه میتاختند و شهر را غارت و مردم را به پرداخت جزیه مجبور میكردند و حتی در زماننِگولو دیارا (1180ـ 1205/ 1766ـ1790) حاكمیت شهر را به دست گرفتند[رجوع کنید به تریمینگام، 1985، ص149].
در آغاز سدهسیزدهم/ نوزدهم، شیخاحمدو لُبّو در مزرعهای نزدیك جنّه سكونتگزید و به ترویج اسلامپرداخت(رجوع کنید به احمدو لبّو *)؛ اما، حكومتفاس، كه از فعالیتهایاو ناخشنود بود، وی را از آنسرزمینراند. او به ماسینا رفت و در آنجا نفوذ یافت و در مدتی كوتاه دعوتخویش را تا تمبوكتو و جنّه، كهتودههایمسلماندر آنجاها فراوانبودند، اشاعهداد. احمدو لبّو به درخواست مردمجنّهــ كه از حكمرانانمسلط بر خود به تنگآمدهبودند ــ نمایندگانی به آنشهر فرستاد و حكومت خود را در آنجا هم تثبیتكرد؛ اما، پساز مدتكوتاهی، چون نمایندگانِ وی را كشتند، او نیز شهر را محاصره و تصرفكرد و گروهیاز مردم را تبعید نمود. همچنینمسجدی را كه سلطانكنبورو در قرندوازدهم ساخته بود ویرانكرد و به جای آن مسجد دیگریساخت(1246/1830 [د. اسلام، همانجا]). احمدو لبّو ادارهشهر را، با نظارت یكی از مأمورانخود، به رؤسایمحلیسپرد و پادگانیدر شهر دایر كرد. جنّهدر 1279/ 1861 به تصرف فولانی*ها ــ كه حاجعمر تال آنان را رهبری میكرد ــ درآمد. در 1311/1893، نیروهای فرانسویشهر را اشغالكردند و جنّه بهخاك سودانپیوست. با استقلالجمهوریمالیدر 1329 ش/ 1960، جنّه نیز جزوِ سرزمینهای مالی باقی ماند.
جنّه در دورههای گذشته، به دلیل آنكه در مسیر راه آبی و بر سر راه معادن طلای بیتو، لوبی و بوره واقع بود، اهمیت تجاری فراوانی داشت و تا پایان سدهدهم/شانزدهم بسیار مرفه بود. از سدهیازدهم/هفدهمتجارتبرده در آنجا آغاز شد و، به ویژه بههمینسبب، تا قرنسیزدهم/ نوزدهماهمیتتجاریخود را در مسیر افریقایشمالی حفظ كرد و همچنان شهریآباد و مرفه باقی ماند. اهمیت تجاری شهر، به تدریج به شهر موپتی، واقع در جلگهای در ملتقای دو رود نیجر و بنی، منتقلشد. جنّه امروزه از مراكز تجاریدرجه دو است [در سرشماری1385ش/ 2006، جمعیت شهر 852 ، 22 تن بوده است(< فرهنگ جغرافیائی جهان>)(. شهر دارای خانههای زیبا و كهناست و به شیوه خاصی ساخته شده و مسجد بزرگ آن مشهور است. در طول تاریخ، عالِمانبسیاریدر آنجا پرورشیافتهاند)رجوع کنید به سعدی، ص16ـ20(. این شهر امروزه هم در میان مسلمانانافریقا، جایگاه ویژهای دارد و یكیاز مراكز مهم علوم دینی است )رجوع کنید به عطیهاللّه، ج1، ص643] و در برخی مآخذ جدید، آن را شهر مقدّس خواندهاند.
منابع: (1) جان جوزف، الاسلام فی ممالك و امبراطوریات افریقیا السوداء، ترجمه مختار سویفی، قاهره1404/ 1984، ص84 ـ 85؛ (2) حسن ابراهیم حسن، انتشار الاسلام فی القاره الافریقیه، قاهره1984، ص217ـ 218؛ 3- [عبدالرحمانبنعبداللّه سعدی، تاریخ السودان، چاپ هوداس، پاریس1981(؛ (4) احمد عطیهاللّه، القاموسالاسلامی، قاهره1383/ 1963ـ ؛ (5) نعیم قداح، افریقیا الغربیه فی ظلالاسلام، الجزایر)بیتا.]، ص86؛ (6) لئویآفریقایی، وصفافریقیا، ترجمه عن الفرنسیه محمد حجی و محمد اخضر، بیروت1983، ج1، ص30؛
(7) P.B. Clarke, West Africa and Islam , Oxford 1985, vol.2, 43, 48, 53, 129, 177-178; (8) EI 2 , s.v. "Dienne) " by R. Mauny); (9) J. D. Fage, A history of west Africa , Cambridge 1969, 22, 30, 39; (10) J.D. Fage and M. Verity, An atlas of African history , London 1978, map 11; (11) M. Hiskete, The development of Islam in west Africa , London 1984, 1333, 129, 192, 246, 256, 321; (12) IA , s.v. "Cenne" (by G. Yver); (13) Pierr Maas, "Djenne: living tradition", Aramco world , XLI / 6 (1990), 18-29; (14) idem, "Fishing in the Pondo", ibid, XLI /4 (1990) 23-31; (15) Paul Robert, Le Robert: dictionnaire universel des noms propres , Paris 1987, vol.2, 903; (16) J. Spencer Trimingham, A history of Islam in west Africa , Oxford 1985, 31, 63-64, 77-78, 141, 179; (17) idem, Islam in west Africa , Oxford 1959, 143, 191, 213; [ World gazetteer . Online. Available: http://www. world- gazetteer. com/wg.php?x... 24 June 2006].