جَیهانی ، خاندان، خاندانی مشهور در بخارا در دوره سامانیان كه تنی چند از آنان وزیر و صاحبمنصب بودند. به گفته قزوینی (ج 2، ص 203، 208ـ209)، نسبت جیهانی از نام نیای ایشان به دست آمده است. جیهان در میان عرب و عجم نام متداولی برای مردان بود (رجوع کنید به ابنماكولا، ج1، ص 424، ج 2، ص 157؛ سمعانی، ج 3، ص 323، ج 4، ص 307؛ سیوطی، ج 2، ص 271)، اما یاقوت حموی (1965، ذیل «جیحون»، «جیهان»)، به روایت از حمزه اصفهانی، جیهان را نام شهری بر ساحل جیحون دانسته كه خاندان جیهانی به آن منسوباند. از این خاندان آگاهی چندانی در دست نیست و ضبط آشفته و خلط نامها در منابع بر مشكل افزوده است. برخی از افراد مشهور این خاندان عبارتاند از:
1) ابوعبداللّه محمدبن احمد جیهانی . به نوشته یاقوت حموی (1993، ج 5، ص 2317، قس ج 1، ص 455، كه نام او را احمدبن محمد ضبط كرده است)، نام جدش نصر بود. ثعالبی (1366، ج 4، ص 64) او را ابوعبداللّه جیهانی كبیر خوانده است. از گفته وی (همانجا؛ قس همو، 1379، ص50؛ نیز رجوع کنید به خواندمیر، ج 2، ص 356) برمیآید كه جیهانی پس از ابوبكربن حامد نَسَفی، چندی وزیر احمدبن اسماعیل سامانی (حك: 295ـ301) بود. پس از مرگ احمدبن اسماعیل و به امارت نشستن نصربن احمد سامانی در 21 جمادیالا´خره 301، جیهانی به وزارت رسید و به اتفاق دولتمردان سامانی، از جمله حَمّویه بن علی *، امور كشور را سامان داد (گردیزی، ص 329ـ 330؛ نرشخی، ص 129ـ130؛ ابناثیر، ج 8، ص 78؛ قس تاریخ سیستان ، ص 302، كه در آن نام او عبداللّه جیهانی نوشته شده است)، اما نسفی (ص 81) نوشته است كه در آغاز امارت نصربن احمد، ابوبكر محمدبن حامد نسفی تا زمان مرگش (محرّم 302) وزیر بود (قس مقدسی، ص 337، كه ابوعبداللّه جیهانی را سومین وزیر نصربن احمد دانسته است).
به نظر میرسد تكوین نظام دیوانی سامانیان بیشتر مرهون كوشش ابوعبداللّه جیهانی بوده است. وی با دولتهای دیگر مكاتبه كرد و اطلاعات آیینهای كشورداری را فراهم آورد و پس از مطالعه آنها و گزینش موارد نیكو، دستور داد تا اهل دربار و دیوان برطبق آن عمل كنند (گردیزی، ص330). این مجموعه مدون احتمالاً دستمایه او در تألیف كتاب آیین بوده است (رجوع کنید به ابنندیم، چاپ تجدد، ص 153؛ ناجی، ص 521). نرشخی (ص 69)، كه كنیه او را ابوعبیداللّه نوشته، در رویدادهای 306، از جیهانی به عنوان وزیر سامانیان یاد كرده و بنای مناره مسجد بخارا را كار او دانسته است. ابنفضلان نیز، كه در 309 وارد بخارا شد، نوشته است كه جیهانی كاتبِ امیر سامانی و در سراسر خراسان به شیخالعمید معروف بود (ص 76). ابنفضلان پس از چند روز اقامت، به واسطه جیهانی به حضور امیرنصر رسید (همان، ص77). ابنندیم نیز جیهانی را كاتب و وزیر امیر سامانی ذكر كرده است (همانجا، با این ملاحظه كه نام او را ابوعبداللّه احمدبن محمدبن نصر جیهانی ضبط كردهاست؛ قس همان، چاپ فلوگل، ص 138، كه لفظ كاتب را ندارد؛ نیز رجوع کنید به مقدسی، ص 3؛ قزوینی، ج 2، ص 205). از پایان وزارت ابوعبداللّه جیهانی و انتصاب ابوالفضل بلعمی*به جای او اطلاعی در دست نیست، اما احتمالاً وی براثر فشار فقهای بخارا و شاید به اتهام زندقه و الحاد بركنار شده است (رجوع کنید به زرینكوب، ج 2، ص 197) زیرا آنچه ابنندیم (چاپ تجدد، همانجا)، و به پیروی از او یاقوتحموی (1993، ج1،ص274)، درباره متهم شدن ابوعلی محمدبن [ محمدبن] احمد جیهانی به ثنویت مطرح كرده، به نظر برخی محققان و به احتمال بسیار، مربوط به ابوعبداللّه محمدبن احمد جیهانی است (رجوع کنید به قزوینی،ج 2، ص 206؛ حدودالعالم، مقدمه بارتولد، ص 17ـ 18؛ بارتولد، ج 1، ص 55).
به روایت ثعالبی (1366، ج 4، ص 65ـ67؛ همو، 1379، ص50ـ51؛ قس همو،1366، ج 4، ص 64، كه از ابوعبداللّه جیهانی با عنوان كاتب یاد كرده است)، ابواحمد كاتب عَطَوانی (پسر ابوبكربن حامد وزیر) ــ كه به لحاظ مهارت در كتابت، خود را از جیهانی و بلعمی برای وزارت شایستهتر میدید ــ جیهانی را به بیكفایتی و تفرعن متهم كرد(نیز رجوع کنید به یاقوت حموی، 1993، ج 1، ص 456؛ صفدی، ج 8، ص 53ـ54). همچنین جیهانی دچار وسواس بود و جز با كاغذ یا پارچه با كسی دست نمیداد؛ ازاینرو، ابوطیب طاهری شاعر (از بازماندگان خاندان طاهریان) به نكوهش وی پرداخته است (یاقوت حموی، 1993، ج 5، ص 2318؛ صفدی، ج 2، ص 81).
ابوعبداللّه شاعران پارسیگو و عربزبان را گرامی میداشت، بهطوری كه برخی از آنان، وی را ستودهاند (نفیسی، 1309 ش، ص 193)، از جمله شهیدبلخی، ابواحمدبن ابیبكربنحامد كاتب و ابوالحسین محمدبن محمد مرادی بخاری (رجوع کنید به ثعالبی، 1366، ج4، ص66- 67، 76؛ عوفی،1321ـ 1324، ج 2، ص 4). او به فلسفه و نجوم و هیئت آگاهی داشت (مقدسی، ص3) و كتابهایی تألیف كرد كه اكنون در دست نیستند، از جمله المسالك و الممالك*، آیین مقالات، كتب [ یا كتاب( العهود للخلفاء و الامراء، الزیادات فی كتاب الناسی ) الناشیء؟ یا آیین ؟] فی المقالات، و رسائل (رجوع کنید به ابنندیم، چاپ تجدد، همانجا؛ یاقوت حموی، 1993، ج 1، ص 455؛ صفدی، ج 8، ص 53 ـ54؛ بغدادی، ج2، ستون 36؛ نفیسی، 1309 ش، ص193 و پانویس 47). ابنندیم كتابهای یاد شده را به ابوعبداللّه احمدبن محمدبن نصر نسبت داده و ابوعبداللّه محمدبن احمد جیهانی را با نوادهاش یكی پنداشته است (رجوع کنید به قزوینی، ج 2، ص 204ـ205، 207؛ صفدی، ج 2، ص 81، ج 8، ص 54).
نَرشخی (ص 26) و مسعودی (ص 75)، بدون ذكر نام مؤلف، از المسالك و الممالك یاد كردهاند. گردیزی (ص330، 597) نیز به تألیفات بسیار جیهانی در شاخههای گوناگون علوم و همچنین كتاب مسالك و ممالك وی و نحوه گردآوری مطالب آن اشاره كرده و اطلاعاتی در مورد تركان از آن برگرفته است.
ابنندیم (چاپ تجدد، ص 171) كتاب البلدان*ابنفقیه همدانی را برگرفته از مطالب كتاب جیهانی (احتمالاً المسالك و الممالك ) و تألیفات دیگران دانسته است، اما باتوجه به تقدم زمانی ابن فقیه، در صحت این سخن باید تردید كرد (كراچكوفسكی، قسم 1، ص 221). در باره مأخذ جیهانی در تألیف كتابش اطلاع دقیقی در دست نیست، اما برخی گفتهاند كه كتاب وی مشتمل بر متن كامل اثر ابنخرداذبه بوده و او از آن الگو گرفته است (مقدسی، ص 4، 241؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ج 2، ص 581؛ قس كراچكوفسكی، قسم 1، ص220، كه در درستی این سخن تردید كرده است). در واقع، دسترسی آسان جیهانی به منابع مكتوب و اطلاعات شفاهی در باره ملل دیگر، سبب اهمیت تصنیف او ( المسالك و الممالك ) بود (رجوع کنید به مقدسی، ص 3ـ4، 346؛ گردیزی، ص330). این كتاب از مآخذ جغرافیانویسان بعدی گردید، به خصوص در مورد مشرق جهان اسلام و چین و روسیه (فرای، ص 201ـ202؛ كراچكوفسكی، قسم 1، ص 222، 276، 287). ابنحوقل (ص 453)، مقدسی (ص 269، و جاهای دیگر)، ابوریحان بیرونی (1923، ص 264، 271؛ همو، 1374 ش، ص 269)، گردیزی (ص 562، با این ملاحظه كه منبع خود را ذكر نكرده است)، ادریسی (ج 1، ص 5، 76، ج 2، ص 934، با این ملاحظه كه نام وی را ابونصر سعید الجیهانی نوشته است)، شرفالزمان طاهر مروزی در طبایع الحیوان، خرقی در منتهیالادراك فی تفسیر الافلاك (رجوع کنید به كراچكوفسكی، قسم 1، ص 263، 316ـ317)، افضلالدین كرمانی در عقدالعلی (ص 122)، عبدالكریم رافعی قزوینی (ج 1، ص 46) و زكریابن محمد قزوینی (ص 211، در متن اشتباهاً هیجانی آمده است) نیز از المسالك و الممالك نقل و استفاده كردهاند. ابنعَدیم نیز در مواردی (ج 1، ص 348، 397، 446)، بدون ذكر نام كتاب، از آن اقتباس كرده است. مؤلف ناشناخته حدودالعالم * نیز بیشك از المسالك و الممالك جیهانی بهره برده است (بارتولد،ج 1، ص57ـ58؛ حدودالعالم، مقدمه بارتولد، ص 25ـ26، حواشی مینورسكی، ص 111). یاقوت حموی (1965، ج 1، ص 7) جیهانی را در شمار جغرافیانویسان متقدم آورده است.
پس از این، گویا آشنایی مستقیم با كتاب جیهانی قطع شده و آگاهی مؤلفان متأخر، بر نقل و سماع متكی بوده، مثلاً حاجیخلیفه (ج 2، ستون 1664) فقط كلمات مقدسی را بازگو كرده است (كراچكوفسكی، قسم1، ص222). از پارهای منقولات ابوریحان بیرونی و زكریای قزوینی برمیآید كه این كتاب جیهانی بخش عمدهای در باره شگفتیهای بلاد داشته است (نفیسی، 1309 ش، ص 192). نسخه یافته شده در كابل با عنوان اشكالالعالم ، به نظر محققان ارتباطی با المسالك و الممالك جیهانی ندارد (رجوع کنید به مینورسكی، ص89 ـ90؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، تكمله 5ـ6، ذیل مادّه). نفیسی (1338 ش، ص 378) بر آن است كه اصطخری از كتاب جیهانی رونویسی كرده است، اما مقابله دقیق ریو(ج1، ص 416) نشان داده كه اشكالالعالم تلخیصی است از المسالك و الممالك اصطخری.
گردیزی (ص 612، 618) از تألیف دیگری از ابوعبداللّه [محمدبن احمد] جیهانی به نام تواریخ یاد كرده و نوشته كه در مطالب مربوط به هندوان از این كتاب بهره برده است.
2) ابوعلی محمدبن محمد جیهانی ، پسر جیهانی كبیر، وی در 326، پس از بركناری ابوالفضل بلعمی، به وزارت منصوب شد (ابناثیر، ج 8، ص 378؛ گردیزی، ص 338ـ 339؛ قس مقدسی، ص 337، كه پس از وزارت ابوالفضل بلعمی، از وزارت ابوعبداللّهجیهانی یاد كرده است؛ نیز رجوع کنید به منینی، ج 1، ص170؛ قزوینی، ج 2، ص 206ـ207). ابنندیم (چاپ تجدد، ص 153) و یاقوت حموی (1993، ج 1، ص 274) از ابوعلی محمدبن احمد الجیهانی به عنوان وزیر نصربن احمد یاد كرده و نوشتهاند كه وی به ابوزید احمدبن سهل بلخی*، دانشمند فیلسوف، صله میداد، ولی باتوجه به زمان مرگ ابوزید بلخی (322)، این مطلب را باید مربوط به ابوعبداللّه محمدبن احمد جیهانی كبیر دانست (قزوینی، ج 2، ص206؛ بارتولد، ج 1، ص 55).
از طول دوره وزارت ابوعلی جیهانی آگاهی چندانی نیست. در همین دوره، امیرنصر و ابو طیب محمدبن حاتم مُصْعَبی (صاحب دیوان رسایل سامانیان) به اسماعیلیان (قرامطه) گرویدند و اوضاع كشور آشفته گردید (گردیزی، ص 339؛ نسفی، ص 438ـ439؛ صفیالدین بلخی، ص 293ـ294). چندی بعد، جیهانی در 330 در زیر آوار هلاك شد (ابناثیر، ج 8، ص 393) و امیرنصر، مصعبی را به وزارت برگزید (ثعالبی،1366،ج4، ص79؛ ثعالبی،1990، ص169 ـ170؛ نظامالملك، ص 287ـ289؛ منینی، ج 2، ص 62).
3) ابوعبداللّه احمدبن محمد جیهانی . در زمان منصوربن نوح سامانی شغل وزارت میان ابوعلی بلعمی*، ابوجعفر عُتبی (رجوع کنید به عُتبی*، خاندان) و ابومنصور یوسفبن اسحاق دست به دست گشت(گردیزی،ص360ـ361) تا اینكه در 365 ابوعبداللّه احمدبن محمد جیهانی، نواده جیهانی كبیر (رجوع کنید به بارتولد، ج 1، ص 536؛ قزوینی، ج 2، ص 205، 207) به وزارت رسید (گردیزی، همانجا و مقدسی، ص 338، از ابنجیهانی یاد كردهاند كه ظاهراً مراد همین جیهانی است؛ نیز رجوع کنید به یاقوت حموی،1993، ج 5، ص 2302ـ2303؛ عوفی، 1362 ش، قسم 2، ج 2، ص 687ـ 688؛ قس عقیلی، ص 147، كه ابوعلی بلعمی را در 365 وزیر منصوربن عبدالملك سامانی دانسته است). ابوعبداللّه احمدبن محمد جیهانی پس از جلوس نوحبن منصور سامانی (حك: 366ـ387)، همچنان در مقام خود ماند و در ربیعالا´خر 367 جای خود را به ابوالحسین عتبی داد (گردیزی، ص 362؛ یاقوت حموی، 1993، ج 1، ص 456 و به پیروی از او صفدی، ج 8، ص 54، با این ملاحظه كه هر دو این جیهانیرا با جدّ او،ابوعبداللّه محمدبناحمد جیهانی، وزیر نصربن احمد سامانی، اشتباه گرفتهاند؛ نرشخی، ص 136 نیز او را با جیهانی كبیر اشتباه كرده است؛ رجوع کنید به قزوینی، همانجا). ابوعبداللّه احمدبن محمد جیهانی اگرچه وزارتش دوامی نیافت، وزیر بسیار با كفایتی بود (عوفی، 1362 ش، قسم 2، ج 2، ص 686، با این ملاحظه كه نام وی را عبداللّه جیهانی ضبط كرده است).
4) ابومنصور عبیداللّهبن احمد جیهانی. احمدبن اسماعیل سامانی در 298، ضمن لشكركشی به سیستان، بُست را گرفت و حكومت آنجا را به حاتمبن عبداللّه شاشی داد ( تاریخ سیستان، ص 292ـ293). چندی بعد، ابومنصور عبیداللّهبن احمد جیهانی بهعنوان عامل سامانیان، حكومتِ بست و رُخَّج را بهدست گرفت. به دنبال شورش سیستان در آغاز امارت نصربن احمد سامانی در 301، ابومنصور عبیداللّهبن احمد جیهانی گریخت (ابناثیر، ج 8، ص 79؛ تاریخ سیستان، ص 301ـ 305، از این جیهانی تنها با كنیه بومنصور یاد شده است). برخی محققان او را برادر ابوعبداللّه محمدبن احمد جیهانی دانستهاند (رجوع کنید به قزوینی، ج2،ص208؛ نفیسی، 1309ش، ص199). هنریجورج راورتی ابومنصور جیهانی را فردی غیر از عبیداللّهبن احمد جیهانی فرض كرده، اما سعید نفیسی گفته كه احتمالاً ابومنصور كنیه عبیداللّه بن احمد بوده است (نفیسی، 1309 ش، ص 200ـ201).
در 388، وزارت دولت سامانیان به ابوالفضل محمدبن احمد خُنامَتی رسید (گردیزی، ص 377؛ ناجی، ص 205). برخی نویسندگان خنامتی را جیهانی خوانده و احتمال دادهاند كه وی پسر ابوعبداللّه احمدبن محمد جیهانی باشد (رجوع کنید به بارتولد، ج 1، ص565؛ قزوینی، ج 2،ص208؛ قس نفیسی، 1309ش، ص198ـ 199، كه وی را ابوالفضل محمدبن احمد جیهانی و برادر كهترِ جیهانی بزرگ، ابوعبداللّه محمدبن احمد، پنداشته است).
(45) EI 2, s.v. "Djughrafiya. I-V" (by S. Maqbul Ahmad); (46) ibid, Suppl ., fascs. 5-6, Leiden 1982, s.v. "Al-Djayhani" (by Ch. Pellat); (47) Richard N. Frye, The golden age of Persia: the Arabs in the East , London 1975; (48) Vladimir Fedorovich Minorsky, "A false Jayhani", BSOAS , XIII (1949); (49) Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum , London 1966.