responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5330

 

جیوه‌ ، عنصر فلزی‌ معروف‌، با علامت‌ شیمیایی‌ Hg، به‌ رنگ‌ سفید نقره‌ای‌، كه‌ در دمای‌ معمولی‌ مایع‌ است‌. درگذشته‌، جیوه‌ در كیمیاگری‌ اهمیت‌ بسیار داشته‌ است‌ و امروزه‌ مصارف‌ صنعتی‌ متعددی‌ دارد.

واژه جیوه‌ در زبان‌ اوستایی‌ به‌ صورتهای jivya و jvaya-،‌ jiva-، jva-، به‌ معنای‌ زنده‌، با روح‌ و جاندار به‌كار رفته‌ (بارتولومه، ستون‌ 609ـ610) و معرّب‌ آن‌ زِئْبَق، زِیبَق‌ و زاووق‌ است‌ (عنیسی‌، ص‌ 32). در فارسی‌، سیماب‌ هم‌ برای‌ آن‌ به‌كار رفته‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به جوهری‌ نیشابوری‌، ص‌ 296).

جیوه‌ در 25 مادّه كانی‌ وجود دارد، ولی‌ یگانه‌ كانی‌ مهم‌ آن‌ سولفور طبیعی‌ جیوه‌ به‌ نام‌ شَنْگَرف *(در دیوسكوریدس‌، ص‌ 417: منیون‌ و قناباری‌ [معرّب‌ واژه یونانی‌ kvvaap  [ ؛ پلینیوس‌/ پلینی‌اكبر، ج‌ 9، كتاب‌ 33، ص‌ 85: مینیوم؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، 1374 ش‌، ص‌ 379: زُنْجُفْر؛ همو، 1370 ش‌، ص‌ 317: زُنْجُرْف‌ )، با علامت‌ شیمیایی‌ HgS ، است‌ كه‌ بیش‌ از 85% آن‌ جیوه‌ است‌ (شارپ‌، ذیل "mercury" ؛ زاوش‌، ص‌ 265). یونانیان‌، رومیان‌، هندیان‌، مصریان‌ و چینیهای‌ باستان‌، جیوه‌ (پلینیوس‌، ج‌ 9، كتاب‌ 33، ص‌ 75، 77؛ د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ " "Zibak؛ زاوش‌، همانجا) و نیز همبسته‌ (آلیاژ)های‌ آن‌، به‌ نام‌ مَلْغَمِه‌، را می‌شناختند (رازی‌،1371 ش‌، با ضبط‌ ملقمه‌، ص‌ 48، نیز با ضبط‌ ملغمه‌، ص‌ 95، 101، 107؛ نیز رجوع کنید به خوارزمی‌، ص‌ 265). به‌سبب‌ اهمیت‌ جیوه‌ در كیمیاگری‌ و نیز به‌ سبب‌ اینكه‌ آن‌ را از مهم‌ترین‌ اركان‌ سنگ‌ فلاسفه‌ (اكسیر اعظم‌ رجوع کنید به كیمیا *) می‌دانستند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به جابربن‌ حیان‌، 1967 الف‌ ، ص‌ 181ـ182)، اسمهای‌ فراوانی‌ به‌ آن‌ داده‌ شده‌ و انصاری‌ شیرازی‌ (ص‌ 213ـ214) همه آنها را درج‌ كرده‌ است‌. برای‌ جیوه‌ در كانی‌شناسی‌ نیز نقش‌ بسیار مهمی‌ قائل‌ بودند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌). در قدیم‌، منابع‌ جیوه‌ را در حدود پارس‌، ولایت‌ فرغانه‌، اندلس‌ (بكران‌، ص‌100؛
حمداللّه‌ مستوفی‌، ص‌ 206) و شیز (یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «شیز»؛
ابن‌بیطار، ج‌ 2، ص‌ 177 با ضبط‌ شیر، به‌ نقل‌ از طبری‌) می‌شناختند.

آرای‌ دانشمندان‌ یونانی‌ در باره جیوه‌، بر اطلاعات‌ دانشمندان‌ دوره اسلامی‌ در باره این‌ مادّه‌ تأثیر بسیاری‌ داشته‌ است‌. ارسطو جیوه‌ را نقره‌ای‌ می‌دانسته‌ كه‌ آفتی‌ در آن‌ وارد شده‌ است‌ (ص‌ 123). بلینوس‌ *، در سِرّالخلیقه‌ (یا كتاب‌ العلل؛
ص 243ـ 245) چگونگی‌ تكوّن‌ جیوه‌ را در معدن‌ شرح‌ داده‌ است‌. او تكوّن‌ جیوه‌ را بر اثر مسدود شدن‌ آن‌ در معدن‌ و بارها بخار شدنِ آن‌ بر اثر گرما و سپس‌ سرد شدن‌ و پایین‌ آمدن‌ آن‌ به‌ صورت‌ مایع‌ دانسته‌ است‌. به‌ گفته او (ص‌ 244، 249)، جیوه‌ به‌سبب‌ گرمی‌ و نرمی‌اش‌ می‌تواند گوگرد را در خود حل‌ كند. ظاهر آن‌ نرم‌ و سفید و باطنش‌ خشك‌ و سرخ‌ است‌ و اصل‌ همه «اجسادِ» (در زبان‌ كیمیاگران‌ به‌ معنای‌ هفت‌ فلز نقره‌، طلا، آهن‌، قلع‌، سرب‌، مس‌، خارصینی‌ رجوع کنید به ادامه مقاله‌) مذاب‌، جیوه‌ است‌ (همان‌، ص‌ 245ـ246). طبیعت‌ اجساد در حالت‌ اعتدال‌ زَر است‌ كه‌ بر اثر عارضه‌ای‌، از طلا بودن‌ تنزل‌ می‌یابند و در صورت‌ رفع‌ عارضه‌ و بازگشت‌ به‌ حالت‌ تعادل‌، باز طلا می‌شوند و جیوه‌ نقش‌ اساسی‌ در بازگشت‌ به‌ این‌ حالت‌ تعادل‌ دارد (همان‌، ص‌248ـ249). بلینوس‌ (ص‌263) پیدایش‌ جیوه‌ را ناشی‌ از تأثیرات‌ سیاره عطارد می‌دانست‌. نویسندگان‌ بعدی‌ نیز جیوه‌ را با عطارد مرتبط‌ دانسته‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به شهمردان‌بن‌ ابی‌الخیر، ص‌ 562). تأثیر این‌ نگرش‌ منجر به‌ این‌ شد كه‌ بعدها در زبانهای‌ اروپایی‌ واژگان‌ mercury (در انگلیسی‌) و mercure (در فرانسوی‌) در هر دو معنی‌ جیوه‌ و عطارد تا به‌ امروز به‌ كار روند.

آرای‌ جابربن‌ حیان‌ *در كیمیاگری‌ بسیار تحت‌ تأثیر عقاید بلینوس‌ بوده‌ (سزگین‌، ج‌ 4، ص‌ 86)، از جمله‌ در نظریه وجود ارتباط‌ میان‌ سیارات‌ و فلزات‌ و تشكیل‌ فلزات‌ براساس‌ گوگرد و جیوه‌، به‌ بلینوس‌ استناد كرده‌ است‌ (همان‌، ج‌ 4، ص‌ 165). جابر به‌ وجود «دخان‌ ارضی‌» و «بخار آبی‌» معتقد بود و این‌ كه‌ نتیجه چِگالش‌ این‌ بخارها درون‌ زمین‌، تكوّن‌ گوگرد و جیوه‌ است‌ و اجتماع‌ این‌ دو، معدنها را تشكیل‌ می‌دهد و تفاوتهای‌ معادن‌ به‌سبب‌ تفاوت‌ میان‌ نسبت‌ گوگرد و جیوه‌ است‌ (شكیل‌، ص‌ 104). بنابه‌ اهمیت‌ جیوه‌، تعدادی‌ از آثار جابر به‌ این‌ فلز اختصاص‌ دارد، از جمله‌ كتاب‌الزیبق، كتاب‌ المَلانِم‌ البَرّانیه‌، كتاب‌ الاكلیل، كتاب‌المنافع‌، و كتاب‌التدابیر (سزگین‌، ج‌ 4، ص‌ 234، 241ـ242، 245؛
برای‌ اطلاع‌ از دیگر كتابهای‌ جابر كه‌ در آنها به‌ جیوه‌ هم‌ پرداخته‌ است‌ رجوع کنید به همان‌، ج‌ 4، بخش‌ مربوط‌ به‌ آثار جابر). جابر در دو رساله خود، كتاب‌ الزیبق‌ الشرقی (ص180ـ186) و كتاب‌ الزیبق‌ الغربی (ص‌ 187ـ193)، با بیان‌ رمزی معمول‌ در نوشته‌های‌ كیمیاگران‌، خواص‌ فلسفی‌ جیوه‌ را ذكر كرده‌ و جیوه شرقی‌ را روح‌ و جیوه غربی‌ را نفس‌ و آب‌ الاهی‌ و آب‌ حیات‌ دانسته‌ است‌ كه‌ مرده‌ را زنده‌ می‌كند. به‌زعم‌ سزگین‌، این‌ دو نام‌ تمثیل‌گونه‌ برای‌ عناصر دیگر به‌ كار رفته‌ است‌ (رجوع کنید به سزگین‌، ج‌ 4، ص‌ 250).

رازی‌ (متوفی‌ 313؛
1343 ش‌، ص‌ 2؛
همان‌، ترجمه فارسی‌، ص‌ 24، 48) عَقاقیر (داروها) را به‌ سه‌ نوعِ بَرّانی‌ (خاكی‌)، نباتی‌ و حیوانی‌ تقسیم‌ كرده‌، كه‌ خاكی‌ از جمله‌ شامل‌ «ارواح‌» و «اجساد» است‌ و جیوه‌ را، همچون‌ نشادر و زرنیخ‌ و گوگرد، از ارواح‌ به‌شمار آورده‌ است‌ (نیز رجوع کنید به شهمردان‌بن‌ ابی‌الخیر، ص‌ 255ـ256) و جیوه‌ و گوگرد را مقدّم‌ بر همه ارواح‌ دانسته‌ است‌ (1343 ش‌، ص‌ 6). در كیمیا، اجساد (فلزات‌) در برابر آتش‌ نابود نمی‌شوند و مقاوم‌اند و ارواح‌ به‌ محض‌ برخورد با آتش‌ «پرواز» می‌كنند (همان‌، ص‌ 13؛
خوارزمی‌، ص‌ 259)، همچنین‌ ارواح‌ وسیله‌ای‌ برای‌ تبدیل‌ فلزی‌ به‌ فلز دیگرند ( د. اسلام‌ ، همانجا). جیوه‌ همچون‌ نُشادُر *پروازكننده‌ است‌، بدون‌ اینكه‌ بسوزد (رازی‌، 1343 ش‌، همانجا؛
همان‌، ترجمه فارسی‌، ص‌ 48). دیگران‌ نیز به‌ اهمیت‌ جیوه‌ اشاره‌ كرده‌اند، از جمله‌ جیوه‌ را مادر همه فلزات‌ و گوگرد را پدر آنها دانسته‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به خازنی‌، ص‌ 51). به‌ نوشته زكریا قزوینی‌ (متوفی‌ 682؛
ص‌ 189ـ190) اجساد سبعه‌ (طلا، نقره‌، مس‌، قلع‌، آهن‌، سرب‌ و خارصینی‌) همگی‌ از تركیب‌ جیوه‌ و گوگرد حاصل‌ شده‌اند و تفاوت‌ آنها به‌ دلیل‌ تفاوت‌ در نسبت‌ جیوه‌ و گوگرد موجود در آنهاست‌.

از خواص‌ مهم‌ جیوه‌، كه‌ از قدیم‌ می‌شناختند، آن‌ است‌ كه‌ جز طلا، كه‌ در جیوه‌ فرو می‌رود، همه فلزات‌ بر سطح‌ آن‌ شناور می‌مانند و در گذشته‌، از این‌ خاصیت‌ برای‌ تشخیص‌ طلا استفاده‌ می‌كردند (رجوع کنید به ارسطو، همانجا؛
ابوریحان‌ بیرونی‌، 1374 ش‌، ص 381). برای‌ زراندود كردن‌ اشیا نیز ابتدا لایه‌ای‌ از جیوه‌ بر آن‌ می‌مالیدند (پلینیوس‌، ج‌ 9، كتاب‌33، ص‌ 77؛
جوهری‌ نیشابوری‌، ص‌ 297ـ 298). همچنین‌ از سمّی‌ بودن‌ جیوه‌ و بخار آن‌ و تأثیر سوء آنها بر سلامت‌ انسان‌ آگاه‌ بودند (رجوع کنید به ارسطو؛
دیوسكوریدس‌، همانجاها؛
رازی‌، 1408، ص‌ 369؛
ابن‌سینا، ج‌ 1، كتاب‌ 2، ص‌ 493ـ494؛
ابوریحان‌ بیرونی‌، 1374 ش‌، ص‌380) و از جیوه‌ برای‌ دفع‌ حشرات‌ و جانوران‌ موذی‌، از قبیل‌ شپش‌ و موش‌، استفاده‌ می‌كردند (رجوع کنید به ارسطو، همانجا؛
رازی‌، 1374ـ1390، ج‌20، ص‌ 598، به‌ نقل‌ از خوزی‌؛
حكیم‌ میسری‌، ص‌ 209؛
ابن‌سینا، همانجا؛
حكیم‌ مؤمن‌، ص‌ 141) و برای‌ درمان‌ عوارض‌ زیانمند آن‌، توصیه‌هایی‌ می‌كردند، از جمله‌ نوشیدن‌ شیر به‌ مقدار زیاد و قی‌ كردن‌، نوشیدن‌ شراب‌ با پونه كوهی‌ یا زوفا، خوردن‌ تخمهای‌ لینت‌آور، و سُداب‌ (دیوسكوریدس‌، همانجا؛
رازی‌، 1374ـ1390؛
همو، 1408، همانجاها). در عین‌ حال‌، برای‌ درمان‌ برخی‌ بیماریها آن‌ را به‌كار می‌بردند، از جمله‌ برای‌ گَری‌، جَرَب‌، حَكّه‌، آتشك‌، قولنج‌ و ایلاؤس‌ (نوعی‌ قولنج‌)، درد مفاصل‌ ناشی‌ از سرما (رازی‌، 1374ـ1390، همانجا، به‌ نقل‌ از بولس‌ و خوزی‌؛
ابن‌بیطار، ج‌ 2، ص‌ 178، به‌ نقل‌ از ماسرجویه‌؛
ابن‌فضل‌اللّه‌ عمری‌، سفر 22، ص‌ 206، به‌ نقل‌ از ماسرجویه‌؛
حكیم‌ مؤمن‌، همانجا؛
انطاكی‌، ص‌261) و سفلیس‌ (رجوع کنید به شلیمر، ص‌ 318).

در برخی‌ اشعار فارسی‌ در باره جیوه‌ و خواص‌ آن‌ مطالبی‌ آمده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به زاوش‌، ص‌ 268ـ269). همچنین‌ عقاید عامیانه‌ای‌ در باره جیوه‌ وجود داشته‌ است‌ (رجوع کنید به شاملو، ذیل‌ مادّه‌).


منابع‌:
(1) ابن‌بیطار؛
(2) ابن‌سینا؛
(3) ابن‌فضل‌اللّه‌ عمری‌، مسالك‌ الابصار فی‌ ممالك‌ الامصار، سفر 22، چاپ‌ عكسی‌ از نسخه خطی‌ كتابخانه طوپقاپی‌سرای‌ استانبول‌، مجموعه روان‌ كوشكی‌، ش‌ 1668، مجموعه احمد ثالث‌، ش‌ 2797/14، چاپ‌ فؤاد سزگین‌، فرانكفورت‌ 1409/1989؛
(4) ابوریحان‌ بیرونی‌، الجماهر فی‌الجواهر، چاپ‌ یوسف ‌الهادی‌، تهران‌ 1374 ش‌؛
(5) همو، كتاب ‌الصیدنه فی‌الطب‌، چاپ‌ عباس‌ زریاب‌، تهران‌ 1370 ش‌؛
ارسطو، كتاب‌ الاحجار لارسطاطالیس‌، ترجمه ابن‌سرافیون‌، در

(6) Aristoteles, Das Steinbuch des Aristoteles , ed. 8 tr. JuliusRuska, Heideberg 1912;


(7) علی‌بن‌ حسین‌ انصاری‌ شیرازی‌، اختیارات‌ بدیعی‌ (قسمت‌ مفردات‌)، چاپ‌ محمدتقی‌ میر، تهران‌ 1371 ش‌؛
(8) داوودبن‌ عمرانطاكی‌، تذكره اولی‌الالباب‌ و الجامع‌ للعجب‌ العجاب‌، چاپ‌ علی‌شیری‌، بیروت‌ 1411/1991؛
(9) محمدبن‌ نجیب‌ بكران‌، جهان‌نامه‌ ، چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1342 ش‌؛
(10) بلینوس‌، سرّالخلیقه و صنعه الطبیعه: كتاب‌العلل‌ ، چاپ‌ اورسولا وایسر، حلب‌ 1979؛
(11) جابربن‌ حیان‌، كتاب‌الزیبق‌ الشرقی، در رسائل‌ مهمّه فی‌العلوم‌ الكیمیاویه و الصنعیه، چاپ‌ برتلو، پاریس‌ 1893، چاپ‌ افست‌ اوسنابروك‌ 1967 الف‌ ؛
(12) همو، كتاب‌ الزیبق ‌الغربی، در همان‌ منبع‌،1967 ب‌ ؛
(13) محمدبن‌ ابی‌البركات‌ جوهری‌ نیشابوری‌، جواهرنامه نظامی‌، چاپ‌ ایرج‌ فشار، با همكاری‌ محمدرسول‌ دریاگشت‌، تهران‌ 1383 ش‌؛
(14) حكیم‌ مؤمن‌؛
(15) حكیم‌ میسری‌، دانشنامه‌ در علم‌ پزشكی‌، چاپ‌ برات‌ زنجانی‌، تهران‌ 1366 ش‌؛
(16) حمداللّه‌ مستوفی‌؛
(17) عبدالرحمان‌ خازنی‌، ترجمه میزان‌ الحكمه، چاپ‌ مدرس‌رضوی‌، تهران‌ 1346ش‌؛
(18) محمدبن ‌احمد خوارزمی‌، كتاب‌ مفاتیح‌العلوم‌ ، چاپ‌ فان‌فلوتن‌، لیدن‌ 1895، چاپ‌ افست‌ 1968؛
(19) دیوسكوریدس‌، هیولی‌ الطب‌ فی‌ الحشائش‌ و السموم‌ ، ترجمه اِصْطِفَن‌بن‌ بَسیل‌ و اصلاح‌ حنین‌بن‌ اسحاق‌، چاپ‌ سزار ا. دوبلر و الیاس‌ ترس‌، تطوان‌ 1952؛
(20) محمدبن‌ زكریا رازی‌، كتاب‌الاسرار و سرّالاسرار، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌ 1343 ش‌؛
(21) همان‌، ترجمه فارسی‌: كتاب ‌الاسرار، یا، رازهای‌ صنعت‌ كیمیا، ترجمه‌ و چاپ‌ حسنعلی‌ شیبانی‌، تهران‌ 1371 ش‌؛
(22) همو، كتاب‌ الحاوی‌ فی‌الطب، حیدرآباد دكن‌ 1374ـ1390/1955ـ1971؛
(23) همو، المنصوری‌ فی‌الطب‌، چاپ‌ حازم‌بكری‌صدیقی‌، كویت‌1408/1987؛
(24) محمدزاوش‌، كانی‌شناسی‌ در ایران‌ قدیم‌ ، تهران‌ 1375 ش‌؛
(25) دیوید ویلیام‌ آرتور شارپ‌، فرهنگ‌ شیمی‌، ترجمه عیسی‌ یاوری‌، تهران‌ 1375 ش‌؛
(26) احمد شاملو، كتاب‌ كوچه، حرف‌ ج‌، تهران‌ 1381 ش‌؛
(27) علی‌ جمعان‌ شكیل‌، الكیمیاء فی‌ الحضاره الاسلامیه،قاهره‌ 1409/1989؛
28- شهمردان‌بن‌ ابی‌الخیر، نزهت‌نامه علائی،چاپ فرهنگ‌ جهانپور، تهران‌1362ش‌؛
(29) طوبیا عنیسی‌، تفسیر الالفاظ‌ الدخیله فی‌اللغه العربیه، قاهره‌ 1964ـ 1965؛
(30) زكریابن‌ محمد قزوینی‌، عجایب‌ المخلوقات‌ و غرایب‌ الموجودات‌ (تحریر فارسی‌)، چاپ‌ نصراللّه‌ سبوحی‌، [تهران] 1361 ش‌؛
(31) یاقوت‌ حموی‌؛


(32) Christian Bartholomae, Altiranisches Worterbuch , Strasburg 1904, repr. Berlin 1961;
(33) EI 2, s.v. "Zibak" (by O. Kahl);
(34) Plinius, Natural history , with an English translation, vol.9, tr. H.Rackham, Cambridge, Mass. 1968;
(35) J.L.Schlimmer, Terminologie medico-pharmaceutique et anthropologique: francaise-persane, litho. ed. Tehran 1874, typo. repr. Tehran 1970;
(36) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967- .

/ نگار نادری‌ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5330
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست