قيّم نصب كنند و يا كسى را به عنوان ناظر بر كار قيّم بگمارند. [1]

پايان قيمومت: قيمومت قيّم با يكى از سه امر زير پايان مى‌يابد:

1). بركنارى قيّم توسط كسى كه او را بر اين سمت گمارده است.

2. فقدان صفات و شرايط لازم، همچون عقل.

3. بالغ و عاقل شدن مولّىٰ عليه. [2]

قيمى

قيمى: مقابل مثلى.

قيمى، مقابل مثلى (←مثلى) عبارت است از جنسى كه اجزاى آن به لحاظ قيمت و منفعت متفاوت است، مانند حيوان. [3]

از آن در بابهاى مختلف، همچون قرض، رهن، شركت و غصب سخن گفته‌اند.

ضمان قيمى: در مسئلۀ ضمان كالاهاى قيمى، در كلمات فقها دو بحث مطرح است:

1). چنانچه جنس قيمى در دست ديگرى تلف شود و يا در حكم تلف باشد، مانند عدم امكان دسترسى به آن، تلف كننده بابت جبران خسارت، چه چيزى را بايد به مالك بپردازد؛ قيمت يا مثل آن را؟ بنابر نظر مشهور در جنس قيمى، در صورت تلف، قيمت آن بر ذمّۀ تلف كننده است كه بايد به مالك بپردازد. برخى گفته‌اند: مثل آن را بايد بپردازد و در صورت عدم امكان، قيمت آن را. برخى

[1]. نساء/ 34

[2]. النهاية (ابن اثير)، واژۀ «قيم»؛ لسان العرب، واژۀ «قوم»

[3]. الدروس الشرعية 321/2؛ منية الطالب 226/2 و 314/3؛ القواعد الفقهية (بجنوردى) 368/6

[4]. العروة الوثقىٰ [(تكملة] (116/3

[5]. الحدائق الناضرة 416/22

[6]. العروة الوثقىٰ 15/2

[7]. الانواراللوامع 149/13 و 152

[8]. الحدائق الناضرة 408/18؛ جواهر الكلام 101/26-103؛ وسيلة النجاة/ 341-342

[9]. القواعد الفقهية (بجنوردى) 253/6-254؛ القول الرشيد 276/2؛ موسوعة الخوئى 321/1-322؛ مجمع الافكار 115/5؛ مهذب الاحكام 172/22-173

[10]. اللمعة الدمشقية/ 157

[11]. الدروس الشرعية 322/2؛ مسالك الافهام 241/6-242؛ الحدائق الناضرة 376/20؛ العروة الوثقىٰ 15/2؛ تحرير الوسيلة 106/2

[12]. كتاب المكاسب 573/3؛ بلغة الفقيه 93/4؛ العروة الوثقىٰ 264/5

[13]. جواهر الكلام 191/29؛ بلغة الفقيه 273/3 - 274؛ تحرير الوسيلة 106/2

[14]. النهاية/ 362؛ كتاب السرائر 211/2؛ تذكرة الفقهاء 266/14 - 268؛ مختلف الشيعة 34/5-35؛ الحدائق الناضرة 334/18-335

[15]. كلمة التقوىٰ 584/6

[16].217-218، 233-234، 572 و 584).