مسئله محل اختلاف مىباشد. بنابر قول دوم، خواب فراتر از حدّ
متعارف، ملحق به بيهوشى است؛ [1] ليكن بسيارى از فقها، ميان دو نوع خواب تفاوتى
قائل نشده و در هر دو فرض قضا را واجب دانستهاند. [2]
در وجوب قضاى نماز، تفاوتى ميان نگزاردن نماز و باطل گزاردن آن
نيست.
بنابر اين، كسى كه نماز را در وقت گزارده، ليكن باطل گزارده،
مانند آنكه ركنى از اركان آن را هرچند از روى سهو و يا واجبى از واجبات غير ركنى
آن را از روى عمد ترك كرده، واجب است قضاى آن نماز را به جا آورد. [3]
چگونگى قضا: به جا آوردن نماز قضا در تمامى شبانه روز جايز و
صحيح است. [4]
واجب است نماز قضا همان گونه كه فوت شده است، به جا آورده
شود. بنابر اين، نماز فوت شده به صورت قصر به گونۀ قصر قضا مىشود، حتى اگر
قضاى آن در وطن به جا آورده شود. و نماز فوت شده به صورت تمام به گونۀ تمام
قضا مىشود، حتى اگر در سفر گزارده شود و چنانچه به جهت احتياط، جمع ميان قصر و
اتمام واجب بوده و فوت شده، قضاى آن نيز به گونۀ جمع به جا آورده مىشود.
همچنين نسبت به ديگر شرايط، مانند آهسته يا بلند خواندن
قرائت، همسانى بايد رعايت شود. [5]
كسى كه نمازش فوت شده، چنانچه اول وقت در وطن و آخر وقت در
سفر يا بر عكس بوده است، وظيفهاش از نظر قصر و يا تمام خواندن قضاى نماز چيست؟
آيا ملاك وقت وجوب (اول وقت) است. بنابر اين، اگر در اول وقت در وطن بوده، سپس به
سفر رفته است، نماز تمام و در صورت عكس، قصر قضا مىشود يا ملاك، وقت فوت (آخر وقت)
است، كه اگر در وطن بوده، تمام و اگر در مسافرت بوده، قصر قضا مىشود، يا مخيّر
ميان قصر و اتمام است و يا در صورتى كه وقت براى تمام خواندن نماز وسعت داشته،
قضاى آن تمام، در غير اين صورت، قصر انجام مىگيرد؟ ديدگاهها در مسئله مختلف است.
اكثر فقها قول دوم را برگزيدهاند. [6] برخى، احتياط را در جمع ميان قصر و اتمام
دانستهاند. [7]