چنانچه كسى، فردى را بى غيرت بخواند، تعزير( تعزير) مى‌شود و در صورتى كه اين نسبت در عرف گوينده، در بردارنده معناى قذف(قذف) باشد، بر او حدّ قذف جارى مى‌گردد.[9]

( اغاره)

[1]مجمع البحرين، واژه «غير»

[2] التحفة السنيّة/ 48

[3] وسائل الشيعة 15/ 180 و 198

[4] 20/ 153

[5] 154

[6] 152 ـ 157

[7] 152 [8]237

[9] جواهر الكلام 41/ 409 .

غير مأكول اللحم حرام گوشت

غير مستقلات عقلى

غير مستقلات عقلى: احكام شرعى كه عقل با كمك شرع به آنها دست مى‌يابد.

از آن در اصول فقه، مبحث دليل عقلى سخن گفته‌اند.

از منابع استنباط احكام شرعى نزد اصوليان، دليل عقلى است. دليل عقلى به دو قسم مستقلات و غير مستقلات

تقسيم مى‌شود. غير مستقلات عبارت است از دليل عقلى اى كه يكى از دو مقدمه (صغرى و كبراى) آن شرعى است. مقابل آن مستقلات عقلى قرار دارد كه هر دو مقدمه آن عقلى مى‌باشد( مستقلات عقلى).

دليل عقلى نوع نخست را از اين رو، غير مستقل عقلى گويند كه عقل با كمك شرع به حكم شرعى دست مى‌يابد، مانند حكم عقل به وجوب مقدمه هنگام وجوب ذى المقدمه [= مقدمه واجب]. در اينجا وجوب مقدمه (كبرى) حكم عقل است؛ ليكن وجوب ذى المقدمه (صغرى) حكم شرع مى‌باشد كه با ضميمه آن به حكم عقل، دليل عقلى سامان مى‌يابد.

غلبه دادن جانب مقدمه عقلى بر مقدمه شرعى، عامل نام گذارى اين نوع دليل به غير مستقلات عقلى است[1]( عقل).

[1]اصول الفقه 1/ 189 و 223 .

غير مميّز كودك

غير منقول

غير منقول: شى‌ء ثابت و غير قابل جابه جايى.