صدور حكم بر
غايب، تنها در حقوق الناس جايز است؛ امّا در حقوق اللّه، مانند حدّ زنا و لواط
جايز نيست.[18]
احكام نوع دوم
زكات: در مال
غايبى كه مالك آن نمىتواند در آن تصرف كند و تحت تصرف وكيل يا ولىّ او نيز نيست،
زكات واجب نخواهد بود.[19]
چنانچه زكات
دهنده هنگام پرداخت زكات بگويد: «آنچه مىدهم زكات مال غايبم است اگر باقى باشد و
زكات مستحبى است اگر تلف شده باشد» و بعد معلوم شود مال غايبش باقى بوده، آنچه
پرداخته است از زكات كفايت مىكند. همچنين است اگر بگويد: «اين زكاتِ مال غايبم
است اگر سالم باشد و در صورت عدم سلامت از مال حاضرم باشد»؛ ليكن اگر بگويد: «اگر
مال غايبم سالم است اين زكات از آن، يا مستحبى باشد»، درصورت سلامت مال كفايت
نمىكند.[20] برخى اين صورت را نيز كافى دانستهاند.[21]
زكات دهندهاى
كه زكات فطره را از مال غايب موجود در شهرى ديگر تعيين كرده است، چنانچه ـ با وجود
مستحق در آن شهر ـ به جاى ديگر ببرد و تلف شود، ضامن خواهد بود.[22]
رهن: گرو
گذاشتن مال غايب در مجلس معامله، در صورت عدم صدق قبض بر آن، صحيح نيست؛ منقول
باشد يا غير منقول.[23]