responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 621

غيبت عبارت است از عيب گويى از كسى در غياب او به قصد نكوهش و سرزنش. مقصود از عيب گويى اعم از بيان عيب به زبان، اشاره، كنايه، نوشتن و ديگر شيوه‌هاى انتقال مفاهيم است. در عيب نيز تفاوتى ميان تعلّق آن به بدن، نسب، اخلاق، رفتار، گفتار، دين، دنيا، بلكه لباس، خانه و مانند آنها نيست.[1]

عيب گويى از كسى كه از نسبت دادن آن عيب به خود نه تنها كراهتى ندارد، بلكه خوشحال مى‌شود و آن را براى خود كمال مى‌شمارد، غيبت محسوب نمى‌شود. همچنين است اگر عيب نزد عرف نقص شمرده نشود و بازگو كردن آن به قصد نكوهش نباشد، مانند بازگو كردن عيب نزد پزشك براى درمان يا نزد سلطان براى رسيدگى و ترحم كردن.[2]

برخى، كراهت داشتن را شرط تحقق غيبت ندانسته و عيب گويى، حتى در صورت عدم كراهتِ صاحب عيب را مصداق غيبت دانسته‌اند.[3]

شرط ديگر تحقق غيبت، وجود عيب در غيبت شونده است و در صورت عدم وجود عيب، عيب گويى مصداق بهتان خواهد بود( بهتان). همچنين بازگو كردن عيب آشكار؛ خواه براى عموم مردم، مانند نابينايى و لنگى و يا براى شنونده، در صورتى كه بازگو كننده قصد مذمت و نكوهش نداشته باشد، غيبت به شمار نمى‌رود؛ اما اگر چنين عيبى به قصد سرزنش دارنده آن بازگو شود، از اين حيث كه اذيت مؤمن و اهانت به او مى‌باشد، حرام است؛ ليكن در اينكه مصداق غيبت به شمار مى‌رود يا نه، اختلاف است.[4] از احكام عنوان ياد شده به مناسبت در باب تجارت سخن گفته‌اند.

حكم: خداوند در قرآن كريم از غيبت نهى كرده و آن را به منزله خوردن گوشت برادر مؤمن قرار داده است.[5] از اين رو، غيبت حرام، بلكه از گناهان كبيره(گناه كبيره) است.[6] حرمت غيبت به مؤمن (شيعه دوازده امامى) اختصاص دارد.[7] گوش دادن به غيبت نيز حرام و ردّ آن در صورت امكان بر شنونده واجب است.[8]

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 621
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست