responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 494

عمّه زاده

عمّه زاده: فرزند خواهر پدر.

عنوان ياد شده در باب نكاح به كار رفته است.

به قول مشهور، كسى كه با عمه خود زنا كرده، نمى‌تواند با دختر او ازدواج كند. بر عدم صحّت، ادعاى اجماع شده است.[1]

عمّه زاده در طبقه سوم ارث قرار دارد و با فقدان عمّه، دايى و خاله، از ميّت ارث مى‌برد(ارث).


[1]جواهر الكلام 29/ 366

[2] 39/ 173 و 189 .

عناب

عُنّاب: ميوه‌اى به رنگ قرمز تيره، به اندازه زيتون با خاصيت خوراكى و دارويى.[1]

از آن به مناسبت در باب اطعمه و اشربه نام برده‌اند.

در روايات، عناب ستوده شده، و از بين برنده عارضه تب معرفى گرديده و خوردن آن مورد تأكيد قرار گرفته است.[2]


[1]فرهنگ بزرگ سخن

[2] جواهر الكلام 36/ 501 ؛ وسائل الشيعة 25/ 224 .

عِنان افسار

عنبر

عَنبر: ماده‌اى تيره رنگ و خوش بو.

در اينكه عنبر از چه چيز گرفته مى‌شود، كلمات لغويان مختلف است. برخى آن را ماده‌اى چرب و تيره به رنگ خاكسترى دانسته‌اند كه از دستگاه گوارشى عنبر ماهى [= كاشالوت] گرفته مى‌شود. برخى ديگر آن را برگرفته از فضله جانور دريايى و گروه سوم از چشمه‌هاى دريايى دانسته‌اند. بعضى نيز منشأ آن را گياهى در دريا ذكر كرده‌اند.[1] البته از نظر فقهى بر اين اختلافات اثرى مترتب نيست.[2] از عنوان ياد شده به مناسبت در بابهاى طهارت، خمس و حج سخن گفته‌اند.

خوش بو كردن بدن و لباس با عنبر مستحب است؛[3] چنان كه ريختن مقدارى از آن در غذا براى معطر شدن آن جايز مى‌باشد.[4] در حرمت يا كراهت خوش بو كردن بدن و كفن ميّت به غير كافور و ذريره( ذريره)، همچون عنبر و مانند آن اختلاف است.[5]

نام کتاب : فرهنگ فقه فارسي نویسنده : موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي    جلد : 5  صفحه : 494
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست