به قول مشهور، كسى كه با عمه خود زنا كرده، نمىتواند با دختر او ازدواج
كند. بر عدم صحّت، ادعاى اجماع شده است.[1]
عمّه زاده در طبقه سوم ارث قرار دارد و با فقدان عمّه، دايى و خاله، از
ميّت ارث مىبرد(ارث).
[1]جواهر الكلام 29/ 366
[2] 39/ 173 و 189 .
عناب
عُنّاب: ميوهاى به رنگ قرمز تيره،
به اندازه زيتون با خاصيت خوراكى و دارويى.[1]
از آن به مناسبت در باب اطعمه و اشربه نام بردهاند.
در روايات، عناب ستوده شده، و از بين برنده عارضه تب معرفى گرديده و خوردن
آن مورد تأكيد قرار گرفته است.[2]
[1]فرهنگ بزرگ سخن
[2] جواهر الكلام 36/ 501 ؛ وسائل الشيعة 25/
224 .
عِنان افسار
عنبر
عَنبر: مادهاى تيره رنگ و خوش بو.
در اينكه عنبر از چه چيز گرفته مىشود، كلمات لغويان مختلف است. برخى آن را
مادهاى چرب و تيره به رنگ خاكسترى دانستهاند كه از دستگاه گوارشى عنبر ماهى [=
كاشالوت] گرفته مىشود. برخى ديگر آن را برگرفته از فضله جانور دريايى و گروه سوم
از چشمههاى دريايى دانستهاند. بعضى نيز منشأ آن را گياهى در دريا ذكر كردهاند.[1]
البته از نظر فقهى بر اين اختلافات اثرى مترتب نيست.[2] از عنوان ياد شده به مناسبت
در بابهاى طهارت، خمس و حج سخن گفتهاند.
خوش بو كردن بدن و لباس با عنبر مستحب است؛[3] چنان كه ريختن مقدارى از آن در
غذا براى معطر شدن آن جايز مىباشد.[4] در حرمت يا كراهت خوش بو كردن بدن و كفن ميّت
به غير كافور و ذريره( ذريره)، همچون عنبر و مانند آن اختلاف است.[5]