ليكن كاربرد آن مهر كنيز است؛ چنان كه عنوان مهر در باره زن آزاد به كار مىرود؛
از اين رو، به زن آزاد «مَهيره» گويند[2] برخى گفتهاند: عُقر، مهر زنى است كه از
روى شُبهه با او آميزش شده است( آميزش به شبهه) و بر آميزش كننده در
زن آزاد مهر المثل و در كنيز يك دهم در صورت باكره بودن و يك بيستم درصورت بيوه
بودن ثابت مىشود كهبايد بپردازد. برخى در كنيز به مهر المثل قائل شدهاند[3]
( مهر)
[1]جواهر الكلام 31/ 2
[2] مسالك الافهام 8/ 13 ـ 14
[3] كشف الرموز 1/ 515 .
عقرب
عقرب: كژدم/ هشتمين برج از برجهاى
دوازده گانه، بين ميزان و قوس.
از آن به معناى نخست در بابهاى طهارت، صلات، حج، تجارت و اطعمه و اشربه سخن
گفتهاند.
احكام: مردار حيوانى كه خون جهنده ندارد پاك است.[1] به نظر مشهور، در حكم
ياد شده تفاوتى ميان انواع جانوران نيست؛ ليكن برخى قدما عقرب و وزغ را استثنا
كرده و مردار آن دو را نجس دانستهاند.[2]
چنانچه عقرب در چاه آب بميرد، در اينكه واجب است سه دلو آب از چاه كشيده
شود يا يك دلو و يا هيچ يك واجب نيست، اختلاف است[3](آب چاه).
به قول مشهور، نوشيدن مايع[4] و نيز وضو گرفتن و غسل كردن[5] با آبى كه عقرب در
آن مرده مكروه است.
كشتن عقرب در حال نماز[6] و نيز احرام جايز است.[7]
عقرب از مسخ شدگان است كه خدا در امّتهاى پيشين، برخى را به صورت آن مسخ
كرده است[8](مسوخ).
خريد و فروش و نگهدارى جانوران
موذى، از جمله عقرب جايز نيست.[9]
خوردن عقرب كه از حشرات( حشرات) به شمار مىآيد، حرام است.[10]
از احكام عقرب به معناى دوم در باب حج و نكاح سخن گفتهاند.
مسافرت و نيز عقد ازدواج هنگامى كه قمر در برج عقرب است، كراهت دارد.[11]