حيره به معناى نخست به مناسبت در باب تجارت به كار رفته است.
به قول معروف ميان فقها، سرزمين عراق از سرزمينهاى مفتوح عنوه( --> مفتوح عنوه)است. جز حيره كه ـ بنابر آنچه از بعضى نقل شده ـ با صلح فتح شده، نه با قهر و غلبه(1)( --> زمين صلح).
حيض
حيض: خونى معروف، بيرون آمده از رحم زن.
حيض در كلمات بسيارى از فقها به خونى كه پس از بلوغ، به صورت عادت ماهانه، در ايامى خاص از رحم زن بيرون مىآيد، تعريف شده است. تعريف ياد شده بنابر تصريح برخى، معناى لغوى و شرعى حيض است. بنابر اين، حيض، اسم براى خون ياد شده است.(1)ليكن برخى، آن را اسم معنا (مصدر) دانسته و به جريان خون مخصوص يا گرد آمدن خون در رحم و يا خروج آن از رحم تعريف كردهاند. در كلمات بسيارى از لغويان نيز حيض به سيلان و جارى شدن معنا شده است. صحّت اضافه خون به حيض و اطلاق «خون حيض» نيز مؤيّد اسم معنا بودن آن است.(2)البته ثمرهاى بر اين اختلاف مفهومى مترتّب نيست. از حيض به «طَمث»، «قُرء» و «مَحيض» نيز تعبير مىشود(3)و به زنى كه در حالت حيض است «حائض» مىگويند. جايگاه اصلى اين عنوان باب طهارت است؛ ليكن به مناسبت در برخى ابواب ديگر، نظير صلات، صوم، اعتكاف، حج، حجر و كفّارات نيز از آن سخن گفتهاند.
ويژگيها:خون حيض غالب اوقات، تيره رنگ و غليظ است و با حرارت و سوزش بيرون مىآيد. افزودن قيد «غالب» بدين جهت است كه خونى كه زن در ايام عادت مىبيند محكوم به حيض است، هرچند فاقد ويژگيهاى ياد شده باشد.(4)
براى تشخيص خون حيض از بكارت در صورت اشتباه، پنبهاى درون شرمگاه
(1)الحدائق الناضرة 18/ 306 ـ 309 ؛ مفتاح الكرامة 8/ 418 ؛ مستند الشيعة 14/ 240 .