بلكه استعانت بهشمار مىرود و كراهت دارد(-->استعانت).
آيا توليه تنها حكم وضعى دارد و موجب بطلان طهارت مىگردد و حرمت تكليفى ندارد مگر به قصد تشريع، يا علاوه بر حكم وضعى، داراى حكم تكليفى و حرمت ذاتى نيز مىباشد؛ در نتيجه توليه فىنفسه، هم گناه است و هم موجب بطلان طهارت؟
برخى گفتهاند: مفاد ظاهر عبارات هرچند حرمت ذاتى است؛ ليكن با تأمّل در آنها فهميده مىشود كه مراد فقها بطلان (حكم وضعى) است و حرمت (حكم تكليفى) در صورت قصد تشريع يا اكتفا به نماز واجب با آن طهارت و مانند آن خواهد بود.(2)
در فرض عدم امكان مباشرت، توليه ـ هرچند با پرداخت پولى ـ واجب است.(3)
آيا ولىّ كودك مىتواند مالى را كه خود به كودك هبه كرده از طرف او قبول كند؟ برخى بين سرپرستى كه ولايتش بدون توليه بوده، مانند پدر و جدّ پدرى و سرپرستى كه ولايتش با توليه بوده، مانند وصىّ تفصيل قائل شده و در صورت دوم، قبول هبه را براى كودك از طرف ولىّ صحيح ندانستهاند.(4)
منصب قضاوت نوعى ولايت بر مردم است؛ از اينرو تنها امام عليه السّلام يا نايب خاصّ او ـ كه در توليه، مأذون از طرف امام است ـ مىتواند آن را به ديگرى تفويض كند. در اينكه نايب عام؛ يعنى فقيه جامع الشّرايط در دوران غيبت نيز مىتواند منصب قضاوت را به ديگرى اعطا كند، اختلاف است. بر عدم جواز، ادعاى اجماع شده است(5)(-->قضاوت).