رهگذر ايمان به اصول اعتقادى، آراسته شدن به فضائل اخلاقى و عمل به احكام شريعت ميسور مىداند؛ از اينرو، عالمان دين، آموزههاى اسلام را به سه حوزه اعتقادات، اخلاق و احكام تقسيم كردهاند.
اعتقادات و معارف، اساس و بنيانِ اخلاق و احكام است؛ زيرا تا ايمان در جان انسانها ريشه نكند، سر به انجام دادن تكاليف و وظايف نمىسپارند و به فضائل و ارزشهاى اخلاقى روى نمىآورند. اخلاق و احكام نيز دو بال سعادت فرد و جامعهاند. فرد و جامعهاى كه از يك سو، حلال و حرام الهى را محترم بشمارد و به بايدها و نبايدهاى شريعت گردن نهد و از سوى ديگر، روان و محيط اجتماعى خويش را از
زنگارها و آلودگيها بزدايد و به فضيلتها و ارزشهاى اخلاقى بيارايد، در مسير كمال و سعادت معنوى و مادّى گام نهاده است. تنوّع آموزههاى اسلام، به تدريج، زمينه پيدايى علوم و رشتههاى كلام، اخلاق و فقه را فراهم آورد.
1. علم فقه
واژه فقه در لغت به معناى ، فهم عميق و دقيق و در اصطلاح، علم به احكام شرعىِ فرعى از ادلّه تفصيلى است. احكام شرعى نيز مجموعه قوانين و مقرّراتى است كه شارع و قانونگذار مقدّس اسلام، براى اصلاح امور معاش و معاد مردم و جامعه تشريع كرده است. احكام شرعى به اعتبارهاى گوناگون داراى تقسيمهاى مختلفى است كه مهمترين آنها تقسيم احكام به تكليفى و وضعى است. حكم تكليفى، همان بايدها و نبايدها است كه به طور مستقيم با فعل مكلّف مرتبط است و موضوع آن انجام دادن ياترك فعلى به وسيله مكلّف است. حكم تكليفى به پنج نوع ـ وجوب، حرمت، استحباب، كراهت و اباحه ـ تقسيم مىشود.
حكم وضعى، حكمى است كه صفت شىء و يا فعل و تركى را تبيين مىكند و به طور مستقيم با فعل مكلّف مرتبط نيست و بيشتر، موضوع احكام تكليفى قرار مىگيرد. موضوع حكم وضعى ممكن است اشياء و اعيان خارجى باشد، مانند نجاست و طهارت