نام کتاب : جدل، استدلال و آداب مناظره در قرآن كريم نویسنده : محمدعلى خزائلى جلد : 1 صفحه : 98
فطرت مىباشد كه ريشه در خلقت و
سرشت انسانها دارد و عاملى است درونى و وجدانى براى خداجويى، آنچنان فطرتى كه از
آلودگيهاى اوهام و تعصبات و غفلت و شهوت محفوظ باشد و معمولاً علت آوردن به امر
باطنى و ارتكازى و فطرى، قابل قبول مىباشد و مخاطب را تسليم مىكند مگر اينكه
فطرت و سرشت انسان به هواهاى نفسانى و اوهام آلوده شده باشد كه قرآن مىفرمايد:
(بَلِ اِتَّبَعَ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا، أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ)[1]. (بلكه ظالمان
بدون آگاهى از هوا و هوسهاى خود پيروى كردند و از درك حقيقت محروم شدند.)
براى روشن شدن بحث آياتى را در
زمينه برهان فطرت ذكر مىكنيم.
در اين آيه شريفه از برهان فطرت
استفاده شده. خداوند به پيامبر مىفرمايد اگر از مشركين بپرسى چه كسى آنها را از
عدم به وجود آورده ناخودآگاه با زبان فطرت خواهند گفت خداوند چون بطور روشن مىدانند
كه بتهاى مورد پرستش، آنها را نيافريده و مخلوق قدرت آفرينش ندارد آن هم بتهايى
كه از خود قدرت دفع شر و ضرر را ندارند.
مىفرمايد وقتى دليلهاى روشن و
معجزات واضح و آشكار ما كه براى كافرين آمد گفتند اين سحر و جادوى روشن است - و
آيات و معجزات و براهين واضح و پيامبران ما را با زبانشان انكار كردند و نپذيرفتند
كه از پيش خدا است در حاليكه فطرتشان آنها را شناخت و دانست كه بر حق و يقين
هستند.