مىفرمايد ما مكرر در اين قرآن
دلايل و مثالهايى آورديم تا مردم متذكر شوند.
مرحوم طبرسى مىفرمايد: «اگر
معبودهايى با معبود حقيقى بودند حتماً راهى را براى دست يافتن به مالك عرش و قدرت
مطلقه عالم و غلبه و نزاع با او جستجو مىكردند زيرا فرضاً كسانى كه با خداوند در
الوهيت مشترك مىباشند در صفات ذات مثل قدرت با او برابرى مىكنند و هر كدام مىكوشد
بر صاحبش غلبه كند تا سلطنت و فرمانروايى را فقط براى خودش قرار دهد «وَ فى هذا
اِشارَة الى دَليلِ الَّتمانُعِ ثُمَّ نَزَّهَ سُبحانَهُ نَفْسَه مِنْ اَنْ يَكُونَ
لَهُ شَريٖكٌ فى الاِلهيّةِ» فقال: «سُبحانَهُ وَ تعالى عَمّا يَقُولُونَ
عُلُوّاً كَبيراً».[2] مرحوم طبرسى مىفرمايد: در اين آيه شريفۀ اشاره است به
دليل تمانع و خداوند سبحان خود را منزّه دانسته از اينكه براى او شريكى در الوهيّت
باشد پس فرموده خداوند منزّه و بالاتر است از آنچه مىگويند.»
آيه سوم: (مَا اِتَّخَذَ اَللّهُ مِنْ
وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا
بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ سُبْحانَ اَللّهِ عَمّا يَصِفُونَ).[3] خداوند فرزندى نگرفته
و با او معبودى نيست و اگر خداى ديگرى شريك خداوندى بود هر آينه هر كدام مخلوقات
خود را از تصرف خداى ديگر منع مىكرد و بعضى بر بعض ديگر برترى مىجستند.
اميد مجد:
شريكى اگر داشت پروردگار فساد و
تباهى بشد برقرار
كه مىبرد هر خالقى سوى خود هر
آنچه كه خود خلق كرده بُد