نام کتاب : جدل، استدلال و آداب مناظره در قرآن كريم نویسنده : محمدعلى خزائلى جلد : 1 صفحه : 95
آنها هم متفاوت خواهد بود آن وقت
تدبيرات با يكديگر برخورد پيدا مىكنند و زمين و آسمان را خراب و نابود و فاسد مىكنند
و لكن نظام جارى واحد و همآهنگ، خداىِ واحد مىطلبد.
اين بيان حجت مذكور در آيه است كه
حجّتى است برهانى متشكل از مقدمات يقينى و سخنى است بر اين اساس كه تدبير عمومىِ
جارى در عالم، صادر از مبدأ واحدِ غيرِ مختلف است.
مرحوم طبرسى در معنى آيه مىفرمايد:
اگر در آسمان و زمين خدايانى غير از خدا مىبود حتماً به فساد و تباهى كشيده مىشدند
و كار نظام آفرينش نظم و نظامى نمىيافت «وهذا دَليلُ الَّتمانُعِ الَّذى بَنى عَليهِالمُتَكلّمونَ
مَسأَلَة التَّوحيد»[2]. و اين همان دليل تمانعى است كه متكلمين مسأله توحيد را بر
آن بنا گذاردهاند بدين بيان كه اگر با خداى سبحان خداى ديگرى مىبود هر آينه هر
دو وجودشان قديم بود و اين صفت قِدَم از خاصترين صفات خداونى است و اشتراك در آن
سبب مىشود هر دو در آن شريك و مثل هم باشند در نتيجه هر دو قادر و عالم و زنده مىباشند
و هر خداى قادرى حق دارد اراده كند ضد آنچه را ديگرى اراده مىكند مثل ميراندن،
زنده كردن حركت و سكون بخشيدن، فقير و غنى ساختن و غير اينها، در اين فرض، مقصودِ
اين دو اراده متضاد، يا در خارج وجود پيدا مىكند كه اين محال است و يا مراد آنها حاصل
نمىشود كه اين هم با قادر بودن آنها نمىسازد و اگر اراده يكى عملى شود و ديگرى
ناكام بماند، كه با قادر بودن او تناسب ندارد. با اين مقدمات برهانى معلوم شد اِله
عالم بجز يكى نمىتواند باشد.