نام کتاب : جدل، استدلال و آداب مناظره در قرآن كريم نویسنده : محمدعلى خزائلى جلد : 1 صفحه : 21
حركت ذهن ممكن است به يكى از اين
سه صورت زير باشد:
الف - تمثيل
حركت از حكم يك مورد جزيى به جزيى
مشابه ديگر، يعنى از متباين به متباين ديگر. در اينجا سير ذهن افقى است يعنى از
نقطهاى به نقطه هم سطح حركت مىكند كه اهل منطق به آن تمثيل مىگويند مثلاً اگر
در روايت آمده باشد شراب انگور چون مست كننده است حرام مىباشد از اين حكمِ در
موردِ جزيى، پى مىبريم آب خرما هم اگر بجوشد و مست كننده باشد حرام است. در مثل
اين مورد كه علّت تامّۀ حرام بودنِ شرابِ انگور، مست كنندگىِ آن است و در
روايات به آن تصريح شده است، حكم مىكنيم هر جا مايعى مست كننده بود، حرام است و
اين را اصطلاحاً قياس منصوص العلّة مىگويند كه اشكالى در نظر فقهاى اماميه ندارد
و آنچه ممنوع است قياس مستنبط العلّه است كه شخص با اجتهاد خودش علت حكم را از يك
مورد جزيى استنباط و اجتهاد كند و آن را به موارد جزيى ديگر كه از جهاتى با آن
مشابهت دارند تعميم بدهد مثل اينكه شخصى را كه مشابه فرد مجرم است در طول قامت و
شكل و قيافه و رنگ پوست، بر اساس مشابهت، حكم كنيم او هم مجرم است.
ابان بن تغلب از امام صادق عليه
السلام روايت مىكند: به حضرت گفتم مردى يك انگشت زن را قطع مىكند ده شتر ديه
دارد و دو انگشت را قطع كند بيست شتر ديه دارد و سه انگشت را قطع مىكند بايد سى
شتر ديه بپردازد و اگر چهار انگشت قطع كند چرا بيست شتر ديه دارد؟ ابان بن تغلب با
قياس چهار انگشت به موارد قبلى فكر كرد ديه قطع چهار انگشت زن چهل شتر است ولى
امام فرمود اين قياس است و زن تا ثلث ديه با مرد برابرى مىكند اما وقتى به ثلث
رسيد برمىگردد و نصف مىشود، يعنى مثلاً
نام کتاب : جدل، استدلال و آداب مناظره در قرآن كريم نویسنده : محمدعلى خزائلى جلد : 1 صفحه : 21