نام کتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن نویسنده : خزائلی، محمدعلی جلد : 1 صفحه : 169
رجوع نمود و عرض كرد من از ميان بنى اسرائيل اولين
كسى هستم كه ايمان دارم كه تو ديده نمىشوى.[1] بعد از اين جواب متين و قانع كننده
مأمون گفت: خداوند جزاى خير به تو كرامت فرمايد اى ابوالحسن عليه السلام.
احتمال ديگرى هم هست كه درخواست حضرت موسى براى ديدن
خدا - اگرچه خودش مىدانست خداوند قابل رؤيت نيست - براى اين بود كه به بهانه
جويان بنى اسرائيل كه لجاج و عناد داشتند بفهماند اين انتظار شما بى مورد و بى
اساس است و سزاوار نيست درخواست نابخردانه داشته باشيد روى اين حساب على رغم
اعتقادش به مرئى نبودن خدا، ديدن او را مسئلت كرد و خود را به زحمت و سختى انداخت
و دچار صاعقه و بى هوشى گرديد و فوراً وقتى به هوش آمد از خواسته خود پشيمان شد
(فَلَمّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِينَ؛[2]پس
چون بهوش آمد عرض كرد پرودگارا تو منزّهى (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به
سوى تو باز گشتم و نخستين مؤمنانم).
نكته اخلاقى و تربيتى دعاى موسى عليه السلام
حضرت اگرچه از زبان ديگران سخن مىگفت و خواسته آنها
را با خدا در ميان مىگذاشت و خودش گناه و معصيتى مرتكب نشده بود اما در عين حال
زبان به اعتذار مىگشايد و خدا را پاك و منّزه از جسم و آثار جسمانى مىداند و با
توبه، از كار خود، اظهار مىدارد من از بنى اسرائيل نخستين مؤمن به تو هستم و در
اعتقادم ذرهاى شك و ترديد ندارم و آنچه را خواستم براى ديگران و به درخواست آنها
بود.
پس اين توبۀ حضرت توبۀ از گناه و معصيت
نيست بلكه از بابِ ترك اَوْلى و كارى
[1]- سيد هاشم حسينى بحرانى، البرهان فى تفسير القرآن،
قم: مؤسسه مطبوعات اسماعيليان، ذيلآيه 55 سوره بقره