responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب    جلد : 1  صفحه : 74

مور گفت: جماعتی جانوران بی‌دست و پای که در کوه و دشت آشیانه دارند، بنده را به خدمت حضرت شاه عادل فرستاده‌اند تا حال عجز و اضطرار ایشان به بارگاه عالم‌پناه عرضه دارم و از جور بنی‌آدم که خود را طول و عرض نهاده اند، قصه رفع کنم و از طریق تحقیق، نه از وجه تقلید، بدانیم که شرف بنی آدم بر حیوانات از چه معنی است.

ملک روی به جماعت مردم کرد و گفت: کیست که با این خُرد اندام بزرگ همّت مناظره کند و از عهده جواب او بیرون آید؟

حکیم شام بر وادی نمل گذر کرده بود و اصطلاح ایشان معلوم کرده، در مقابل او آمد و گفت:

شعر


سخن به نام خدایی که بی‌نشان آمد
کمال قدرت ذاتش بملک لم یزلی
حریم عزت او برتر است از آن معنا
ملوک ملک جهان دادبخش دین پرور


گره‌گشای طلسمات جسم و جان آمد
منزّه است ز وصفی که در بیان آمد
که طبع را ز سر وَهم بر زبان آمد
تویی که دست ودلت رشک بحر وکان آمد

این جماعت با ما مناظره می‌کنند، و جوابی که در معنای کلام و نطق گفتند، از هر نوع که بود، حضرت شاه را قبول افتاد و ما نیز مسموع داشتیم؛ اما بسیار حجّت دیگر هست که تفضیل و ترجیح ما از آن طریق بر ایشان موجّه می‌شود.

اول: حسن صورت و اعتدال قامت است.

مور گفت: از من جواب شافی، بشنو چه آب صافی.

نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب    جلد : 1  صفحه : 74
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست