responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب    جلد : 1  صفحه : 73

فصل نهم

در مناظره کردن مور با حکیم شام


چون آتش شب روان فرومُرد

کیخسرو روز چون عیان شد

نظم


خورشید سر از افق برآورد

عالم چو درفش[1] کاویان شد

ملک جنّیان با کوکبه خود که دبدبه ایشان به عیوق می‌رسید، خیمه به صحرا زد و خَدم و حَشم بر بساط خدمت حاضر آمدند و عام و خاص بر مائده احسان خود اجلاس فرمود، جنّ و انس را مسند و متکا متعیّن گشت، مور میان بسته درآمد و بی‌محابا[2] با دست بر پایه تخت مَلک زد و گفت:


ثنا مر خدا را فزون از قیاس
خدایی که دانای راز همه ست
خرد گفت صد موی بشکافتم
جهاندار شاها به فرخنده رای
به جز در ره دین منه چشم و گوش


که هست او سزاوار حمد و سپاس
ز روز ازل کارساز همه ست
از این ره نه یک موی دریافتم
چو هستت سر دشمنان زیر پای
به دانش گرای و به انصاف کوش

ملک پرسید که این شخص ضعیف تنِ قوی سخن کیست؟ گفتند: رسولی است از قِبل حشرات و آورنده پیغام یعسوب است.


[1] . برق، فروغ، روشنی

[2] . بی ملاحظه

نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب    جلد : 1  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست