نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب جلد : 1 صفحه : 66
وجه است و
فوقیّت خود به کدام حجّت و برهان در کدام عهد و زمان و در کدام عصر و دوران
ثابت کردهاند؟ اگر این تفوُّق به قهر و غلبه است، ما نیز قوّت و شوکت
خود ظاهر کنیم و اگر به فضیلت ذاتی است، هر آینه به
دلیل و حجیّت عقلی یا نقلی ثابت باید کرد.
مردم
چون سخن شتر شنیدند، از آنجا که کبر و نخوت[1] انسانیست، قصد
کردند که بانگی بتهور و غضب بر او زنند.
منصف
وزیر پیش آمد و گفت: این محکمه مناظره و مجادله است، نه معرکه
حرب و مقاتله. سخن به حجّت گویید و طریق انصاف پیش
گیرید و از استبداد و استنکار اجتناب نمائید و از مناقشه و
مکاوحه[2]
محترز باشید که این همه نتیجه وقاهت و سفاهت است علی
الخصوص در این مجلس که مَلکِ مُلکاسا بر سریر فَلک فرسای خود
نشسته و چندین امرای کامکار و نقبای نامدار بر دو قدم
ایستادهاند.
حکیم
حجاز نزدیک او بود، به رسم عرب بیتوقف و تکلّف آواز برکشید و
گفت:
مثنوی
آغاز سخن به نام پاکی
او میدهد از کمال و قدرت
هستی که ز فیض اوست هستی
از قسمت اوست رنج و راحت
چون عقل گذر ندارد اینجا
شاها چو بفَرّ دولتِ پیر
هم مغز بیافرید و هم پوست
میدان
که اساس شهریاری
کو میکند آدمی ز خاکی
علم و خرد و بیان و حکمت
در قاعده فراز و پستی
او بخشنده مرهم و جراحت
آن کیست که دم بر آرد اینجا
از بختِ جوان شدی جهانگیر
پس کرد پدید دشمن و دوست
از عدل پذیرد استواری