responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب    جلد : 1  صفحه : 33

بحسن، استماع فهم کنید، شما را از رأی متین به ناصح امین ارشاد کنم. در کوه دماوند کلاغی است، پیر و معبِّر و از دقایق و حقایق امور باخبر، بسیار شربت شداید ایام چشیده و زجرت مکاید[1] ایام کشیده. از عقل قابلیّت بزرگان یافته و از دور طوفان گِرد عالم طواف کرده چنانچه وصف آن است.

نظم


جهان دیده یکی مرغ کهنسال
دلش چون آینه بیرنگ لیکن
ز یک رنگی سواد وجه مطلق


گران قدر و سبک روح و نکوفال
چو موی زنگیان او را پر و بال
صفات و ذات او گشته بهر حال

القصه! به حکم اشارت شترمرغ، جمله به نزد کلاغ آمدند و صورت حال خود تقریر کردند. کلاغ نیز همان داغ داشت که بسیار هدف تیر بلا گشته بود و بارها خود را از دام بنی‌آدم بمکر وحیله خلاص کرده بود.

چون حکایت پر شکایت ایشان شنید، چشم پر آب کرد و گفت: ای فرزندان عزیز! از آن روز که آدم(علیه السلام) بر تخت خلافت بنشست، حلاوت[2] معیشت و لذّت عمر از میان ما برخاست. این ماجرا افسانه‌ای است دیرینه و این حکایت مظلمه ایست پیشینه، چندین هزار سال شد که اولاد آدم دست تعدّی گشاده و سر تعدّی در پی مشتی فرومانده بی‌سر و پا نهاده. شرّ ایشان به هیچ وجه دفع نمی‌شود و از هیچ طرف، زجری و منعی نیست. نه معلوم عالمیان شده که بر سر هر یک از ما چه ظلم صریح و طغیان قبیح می رود و بی‌موجب و بی‌محابا تا چه نهایت ظلمی عظیم می‌رسانند.

اما با این همه هنوز مصلحت آن است که یک چندی دیگر صبر کنید و دست رضا در دامن تسلیم زنید. این حدیث را ناگفته و این راز نهفته بگذارید، نباید که حدیث شما


[1] . حیله ها. کیدها. مکرها. خدعه ها

[2] . شیرین بودن

نام کتاب : مناظره حیوانات با حکما نویسنده : احمدی(بهمئی)، یعقوب    جلد : 1  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست