اِیشان
نقل کردهاند؛ چون احمد بن محمّد بن خالد برقِی، مجلس درس داشت و در
اِین مجلس، علما و راوِیان احادِیث و امثالذلک از هر طبقهاِی
مِیآمدند، لذا عدّةٌ من أصحابنا که از احمد بن محمّد بن خالد برقِی نقل مِیکنند قطعاً
افراد خِیلِی موثّقِی بودهاند بهطورِیکه کلِینِی
به اِینها اتّکا دارد، ِیعنِی کلِینِی بهخاطر کثرت روات
ـ نه بهخاطر مجهول بودن راوِی ـ نام اِینها را حذف
کرده است، چون همانطور که عرض کردم، احمد بن محمّد بن خالد برقِی، مجلس بحث
داشته است بهطورِیکه دِیگر نام خصوصِ افرادِی را که در مجلس بحث
بودند ذکر نمِیکردند و بدانها مِیگفتند: «عِدّةٌ مِن أصحابِنا»[1]
لذا اگر
کسِی به رواِیت ابنبکِیر اشکالِی کرده باشد، در همِین
احمد بن محمّد بن خالد برقِی است که اِیشان از ضعاف نقل مِیکند.
البته اِین را شما بدانِید که به حرفهاِی ابنغضائرِی
نمِیشود خِیلِی اعتماد کرد. اِیشان همه را کنار مِیگذارد
و هِیچکسِی را باقِی نمِیگذارد! اِیشان بر طبق مذاق
خودش خِیلِیها را، حتِّی کسانِی که فِیالجمله در آنها
انحرافِی را تشخِیص داده است، تضعِیف کرده است، که البتّه
اِین ضعف به خودش برمِیگردد. بههر صورت به تضعِیف ابنغضائرِی
نمِیشود توجّه کرد. حالا بر فرض صحّت کلام اِیشان دربارۀ احمد بن
محمّد بن خالد برقِی،[2]
ولِی
«الفائدة الثّالثة: قال
الشِّیخ الصّدوق محمّد بن ِیعقوب الکُلِینِیّ فِی کتابه الکافِی فِی أخبارٍ کثِیرة ”عِدّة من أصحابنا عن أحمد بن محمّد بن
عِیسِی“، قال: و المراد بقولِی ”عِدّةٌ من أصحابنا“: محمّدُ بنُ
ِیحِیِیٰ و علِیّ بن موسَِی الکُمُندانِی و
داود بن کورةِ و أحمد بن إدرِیس و علِیّ بن إبراهِیمَ بن هاشم. و
قال: کلَّما ذکرتُه فِی کتابِی المشار إلِیه ”عدّةٌ من أصحابنا عن
أحمد بن محمّد بن خالد البرقِیّ“، فهُم: علِیّ بن إبراهِیم و
علِیّ بن محمّد بن عبدالله بن أُذَِینة و أحمد بن عبدالله بن
أُمِیّة و علِیّ بن الحسن. قال: و کلَّما ذکَرته فِی کتابِی
المشار إلِیه ”عدّةٌ من أصحابنا عن سهل بن زِیاد“، فهُم: علِیّ بن
محمّد بن علّان و محمّد بن أبِیعبدالله و محمّد بن الحسن و محمّد بن
عقِیل الکُلِینِیّ.»
«أحمد بن محمّد بن
خالد بن محمّد بن علِیّ البرقِیّ، ِیکنِّیٰ أباجعفر، طعن
القمِّیّون علِیه، و لِیس الطّعن * * فِیه، إنّما الطّعن فِی من
ِیروِی عنه؛ فإنّه کان لا ِیبالِی عمّن ِیأخذ، علِیٰ
طرِیقة أهلالأخبار. و کان أحمد بن محمّد بن عِیسِی أبعده عن قم، ثمّ
أعاده إلِیها و اعتذر إلِیه.»