و از باب
فقدان دلِیل إتِیان نکرد، شارع نمِیتواند اِین بنده را بهخاطر
عدم اِین إتِیان، أخذ بکند. معناِی (وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّـٰمٖ
لِّلۡعَبِيدِ) اِین است که اگر
شخصِی در مقام ناتوانِی نتوانست عبادت و تکلِیفِی را انجام
بدهد و إتِیان آن تکلِیف از آن بنده متعذّر بود، عقابِ او ظلم است. همچنِین اگر بندهاِی عملِی
انجام داد و بر اِین عمل باِید اِین مقدار ثواب مترتّب شود
ولِی شارع اِین ثواب را مترتّب نکند، اِین ظلم است و
آِیۀ (وَمَا رَبُّكَ
بِظَلَّـٰمٖ لِّلۡعَبِيدِ) شامل آن مِیشود. در تمام اِین موارد اگر اِین حکمِی
که شارع بر اِین بنده مترتّب کرده است، از نقطهنظر عقلِی تعدِّی
در شئون اِین عبد تلقِّی شود، اِین آِیۀ (وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّـٰمٖ
لِّلۡعَبِيدِ) شامل آن مِیشود.
(فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ
ٱلۡبَٰلِغَةُ)؛[1] مگر حجّت بالغه غِیر از حکومت عقل
در مقام استدلال است؟! مگر غِیر از اِین است؟!
تمام آِیاتِی که ظلم و ضرر و تعدِّی به حقّ غِیر را حرام
مِیداند[2] ـ که ما بهخاطر عدم إطاله و بداهت موضوع، آنها را ذکر
نکردِیم ـ از ِیک حکم مستقلّ عقلِی و از بناء عقلاء بر
اِینکه دفع ظلم واجب است و خود ظلم حرام است، حاکِی هستند. لذا چون ضرر ظلم
است، بنابراِین حرام است و غرامت و تاوانِ
[1]. سوره أنعام (6) آِیه 149. معاد شناسِی، ج 3، ص 56: «حجّت و برهان بالغه اختصاص به خدا
دارد.»