است و لا ضرار به معناِی اضرار است؛ ِیعنِی
اولاً لا ضرر در اِینجا خود اصل الضرر است، ِیعنِی اصل الضرر در اسلام و در احکام اسلامِی مجعول
نِیست، ثانِیاً اضرار به غِیر هم مجعول نِیست؛ پس نه خود ضرر
مجعول است و نه اضرار به غِیر. پس ما «ضرر» را به معناِی اسم مصدرِی و «ضرار» را به معناِی اضرار مِیگِیرِیم.
بنابراِین بدون خدشه و اشکال، ماحصل آنچه از مطالب لغوِیِین و از
مفاد کلمات أعلام و بزرگان بهدست مِیآِید اِین
معناِیِی مِیتواند باشد که عرض شد.
مفاد قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار براساس معناِی
فوق
بناءًعلِیٰهذا مفاد
قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار اِین مِیشود:
اولاً لا ضَرَرَ مَجعولًا؛ ِیعنِی اصلاً ضرر و حکم
ضررِی در اسلام مجعول نِیست. البتّه بعداً راجع به خصوصِیّات آن
مِیرسِیم که معناِی لاضرر چِیست. ولِی ضرر را در
اِینجا به معناِی اسم مصدر مِیگِیرِیم، ِیعنِی
ضرر به معناِی اسم مصدرِی در اسلام نِیست و از
ناحِیۀ تشرِیع، حکمِ ضررِی بر امّت جعل نشده است. منبابمثال
شخصِی که مرِیض است و براِی او آب بد است، اگر حکم جعل بشود که
باِید صلاتت را بالطهارة المائِیة بخوانِی، درحالِیکه آب ضرر دارد، اِین حکم از
ناحِیۀ تشرِیع جعل شده و بر امّت تحمِیل شده است؛ اما
پِیغمبر در اِینجا مِیخواهد بگوِید که نهخِیر، ما حکم
ضررِی ندارِیم که از ناحِیۀ شرع به امّت تحمِیل بشود و
تسبِیب ضرر کند و موجب براِی ضرر باشد.
ثانِیاً اضرار به غِیر هم
ندارِیم، ِیعنِی شخصِی نمِیتواند به شخص
دِیگرِی از ناحِیۀ فرد به فرد ـ نه از
ناحِیۀ تشرِیع ـ اضرار به غِیر بزند.
اِین مفاد قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار است که تا اِینجا بِیان شد. إنشاءالله از جلسۀ بعد
بحث ما راجع به مفاد خود لا ضرر و
لا ضرار مِیشود که آِیا حکم در لا ضرر
تحرِیمِی است ِیا وضعِی؟ آِیا تحرِیم در
اِینجا مولوِی است ِیا ارشادِی؟ در ضرار هم همِینطور,
شارع چه چِیزِی را در لا ضرار جعل کرده است؟ بحث مهم قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار همِین بحثِی است که إنشاءالله مِیخواهِیم در
پِیش بگِیرِیم.