ولِی راجع به مشارب نخل و زراعت و مساقات و
امثالذلک، چون خِیلِی آب مِیبرد و آب زِیادِی استجلاب
مِیکند، بناء عقلائِی ندارِیم و کسِی فتوا به جواز نداده است؛
البتّه بعضِی از اهلتسنّن فتوا دادهاند،[1] ولِیکن از خاصه
کسِی فتوا نداده است. اِین فتوا ندادن بهخاطر همِین ارتکاز عقلائِی
است که ِیک وقت کسِی مِیگوِید که مواشِی
بِیاِیند و آب بخورند، ولِی ِیک وقت مِیگوِیند
که سه ساعت آب را در ِیک مزرعه رها بکنند؛ اِین با آن خِیلِی
فرق مِیکند و همۀ آن آب هدر مِیرود و آب اِین چاه کم
مِیشود، و اِین غِیر از ِیک بشکه و ِیک سطل و دو سطل آب خوردن
و ِیک استفادۀ جزئِی است. لذا همۀ اِین رواِیات
در مورد قنوات و آبار و... ناظر به مواردِی است که از موقوفات ِیا از
اموال مشترکالمنافع باشند و به ملک شخصِی کارِی نداشته باشد.
اِینها
رواِیاتِی بود که در اِینها جملۀ «لا ضرر و لا ضرار» است. البتّه ما رواِیات دِیگرِی هم دارِیم که در
آنها جملۀ «لا ضرر و
لا ضرار» نِیست؛ بلکه ِیا «لا ضرر» تنها است ِیا «لا ضرار» تنها است ِیا بمضمونها بر نفِی ضرر دلالت مِیکنند و
راجع به آنها بحث دِیگرِی مطرح است.
ارزش متفاوت مراسِیل شِیخ صدوق در مندوبات و الزامات
در
اِینجا راجع به خود اِین عبارت «لا ضرر و لا ضرار» بحث را
تمام مِیکنِیم و مِیگوِیِیم: «لا ضرر و لا ضرار» مسلم است و شک و شبههاِی در اِین نِیست که
قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار هست. حالا آِیا «لا ضرر و لا ضرار فِی
الاسلام» است ِیا «لا ضرر و لا ضرار علِیٰ
مؤمن» است؟ چطور اِینکه در همان رواِیات
سابق، بعضِیها با «فِی
الاسلام» بود[2]
و بعضِیها با «علِیٰ
مؤمن» بود.[3]
رواِیات شِیعه قِید «فِی الاسلام» ندارد مگر مرسلۀ صدوق که در آن «فِی الاسلام»
[1]. رجوع شود به قاعدة لاضرر، شِیخالشرِیعة، ص 16.