الأعلِی و ِیروِی الماء إلِی الکفِین،[1] ثمّ ِیسرح الماء إلَِی الأسفل و کذٰلک
حتِیٰ تنقضِی الحوائط و ِیغنِی[2] الماء.[3]
«[پِیامبر قضاوت کردند که]
وقتِی آب کاملاً مشارب نخل را گرفت و همه را سِیراب کرد و وقتِی به
دو کف بالا آمد و کاملاً به آن رِیشه رسِید، بعد آب را رها کنِید
تا به اسفل برسد تا اِینکه همۀ اِین حائطها و باغها و باغچهها
تمام بشوند و آب هم کفاِیت کند.»
در اِین رواِیت هم حضرت فرمودهاند: «لا ضرر و
لا ضرار.» گرچه
بعضِی ممکن است بگوِیند که اِین رواِیت ظهورِی ندارد و
حضرت نفرمودهاند که کسِی نباِید دِیگرِی را منع کند؛ اما از
ظهور اِین رواِیت در اِینکه اوّل باِید بالا را سِیراب
کنند و بعد پاِیِین و همِینطور تا پاِیِینترِین
آبادِی، با آن جملۀ «لا ضرر و لا ضرار» استفاده مِیشود که
بالاِیِیها حقّ منع پاِیِینِیها را ندارند و نمِیتوانند
از رسِیدن آب به پاِیِین جلوگِیرِی کنند، ِیعنِی
گرچه آب در مرحلۀ بالا است و آنها نسبت به آب تقدّم دارند، ولِی
اِین تقدّم باعث نمِیشود که حقوق بقِیّه نسبت به اِین ماء در نظر
گرفته نشود، بلکه تمام اِینها علَِیالسّواء هستند، منتها از نقطهنظر
اِینکه آنها در ارتفاع واقع هستند حقّ آنها از اِین نقطهنظر مقدّم بر
بقِیّه است. لذا مِیتوانِیم بگوِیِیم که از اِین نقطهنظر
اشکالِی به اِین رواِیت وارد نمِیشود.
اِین رواِیت
را گرچه اهلتسنّن نقل کردهاند، ولِی اِین رواِیت
تأِیِید بر اِین است که نظِیر رواِیات شفعه و رجل
انصارِی و منع فضل ماء و امثالذلک که از ائمّه علِیهم السّلام نقل
شده است، از پِیغمبر هم نقل شده است؛ مثلاً رواِیت منع فضل ماء از امام
صادق علِیه السّلام بود و نظِیر آن را اهلتسنّن از پِیغمبر
هم نقل کردهاند.[4]