ولِی صحبت در
آنجاِیِی است که خود افراد آن محل آن بئر را حفر کردهاند و بهواسطۀ
حِیازت، مالک آن شدهاند. در اِینصورت چه دلِیلِی بر حرمت
منع دارِیم؟ چون آن فرد مالک مال خودش است و مِیتواند ممانعت بکند.
شِیخ طوسِی در مبسوط فتواِیِی داده است بر اِینکه ممانعت
براِی مواشِی و ساِیر موارد، جاِیز نِیست و البتّه
اِیشان زراعت را استثناء کرده است،[1]
و همِینطور علاّمه هم قائل به عدم جواز است[2]
و اهلتسنّن هم در اِینجا قائل به عدم جواز هستند؛ اما بعضِی از
فقهاِی دِیگر قائل به کراهت هستند[3]
و منحِیثالمجموع دلِیل بر کراهت اقوِیٰ از دلِیل بر
حرمت است، و بعضِی دِیگر حکم را تحرِیمِی گرفتهاند و
اِین رواِیتها را بر مواردِی حمل کردهاند که اِینها فقط از نقطهنظر
سبق، حق تقدم دارند.[4]
اِین از نقطهنظر فتاواِی مربوط به متقدمِین.
تمسک برخِی فقها به اطلاقات رواِیت «تساوِی مردم در
آب و آتش و چراگاه» و رواِیات طهورِیّت ماء
بعضِیها مثل مرحوم مجلسِی[5] و بعضِی از اقرانشان[6] بر استحباب بذل
دلِیل آوردهاند.[7]
دلِیلِی که ذکر کردهاند اِین است: ما در اِینجا
رواِیاتِی دارِیم که مِیفرماِید:
[ثلاثةُ
أشِیاءَ] الناس فِیها شرعٌ سواءٌ: الماء و النار و الکلأ؛[8] «مردم در آب و آتش و چراگاه، همه مساوِی هستند.»