برخِی اصلاً به اِین موضوع
توجه نمِیکنند؛ ِیعنِی به قرائنِی که باِید به آنها
توجه کنند توجه نمِیکنند، ولِی چِیزهاِی خِیلِی
کوچکِی را که اصلاً اهمِیتِی ندارد خِیلِی بزرگ جلوه
مِیدهند و ِیک نفر را بهخاطر آن به دِیوار مِیکوبند!
علاوه بر مطالب فوق، نجاشِی هم
از اِیشان تعرِیف کرده است.
بررسِی
وثاقت عقبة بن خالد در سند رواِیت شفعه و منع فضل ماء
مضافاً بر اِین، عقبة بن خالد اِین
رواِیت را نقل کرده است و کشِی عقبة بن خالد را مدح کرده است و از امام
علِیه السّلام هم رواِیاتِی در مدح و دعا دربارۀ او
صادر شده است. همچنِین غِیر از محمّد بن عبدالله بن هلال، کسانِی
دِیگرِی هم از عقبة بن خالد رواِیت نقل مِیکنند که
ِیکِی و دوتا هم نِیستند. بنابراِین ما نمِیتوانِیم
عقبة بن خالد را فرد ضعِیفِی بهحساب بِیاورِیم. پس از نظر ما
رواِیات عقبة بن خالد رواِیات صحِیح و موثوقٌبهاِی مِیشود.
بنابراِین با آن
بِیانِی که گفتِیم، اِین رواِیات شفعه نهتنها در «لا ضرر و لا ضرار» ظهور دارد، بلکه مِیتوانِیم بگوِیِیم که
صرِیح در اِین است که عقبة بن خالد «لا ضرر و لا ضرار» را از
امام نقل کرده است؛ حالا ِیا امام از پِیغمبر نقل کردهاند ِیا نه،
آن دِیگر مربوط به خودشان است و ما کارِی به آن ندارِیم که
پِیغمبر «لا ضرر» را فرمودهاند ِیا نفرمودهاند، چون خود امام هم بگوِیند کفاِیت
مِیکند.
بنابراِین همۀ اِین
رواِیات، رواِیات صحِیحِی است. بنابراِین مِیتوانِیم
بگوِیِیم که در قضِیّۀ لا ضرر و لا ضرار، چند
رواِیت دارِیم: ِیک رواِیت مربوط به سمره است، ِیک
رواِیت مربوط به حدِیث شفعه است و ِیک رواِیت مربوط به فضل
ماء است. البتّه رواِیات دِیگرِی هم در همِین زمِینه از
اهلتسنّن هست، که إنشاءالله بِیان مِیکنِیم.