مورد حج در صفحه 109، مطالبى در مورد
روزه و عيد قربان آورده كه حاكى از بىدقتى مؤلف است. به عنوان مثال، مؤلف گفته: «آيينهاى مخصوص مسلمانان، روزه گرفتن در ماه
رمضان است يعنى روزهدارى در طول ماه اوّل از سال اسلامى». همانگونه كه مىدانيم
ماه رمضان، ماه نهم از سال قمرى است كه بر اساس تاريخ هجرى قمرى پايهريزى شده
است.
همچنين مؤلف اين كتاب، روز عيد قربان
را پايان حج مىداند در حالى كه اين مطلب نادرست است زيرا حج تا پايان سومين روز
از «ايام تشريق»[1] يعنى دهم ذىالحجه ادامه مىيابد.
بُعد قومى
بعضى از كتابها ابعاد ديگر مربوط به
اسلام و مسلمانان را به همين روش ارائه كردهاند. بررسى اين كتابها نشان مىدهد
كه بيشتر آنها به طرفدارى از اسرائيل پرداخته و به عربها حمله مىكنند. به عنوان
مثال كتاب «جغرافياى جهان و ساكنان آن» در صفحه 490 با
اشاره به جنگ داخلى لبنان مىافزايد: «اين جنگ ميان مسلمانان و مسيحيان صورت گرفت. در آن زمان 70 نفر از ساكنان
لبنان را مسلمانان تشكيل مىدادند. سپس به حمله اسرائيل به لبنان و عقبنشينى آن
از جنوب در سال 2000 م.
اشاره مىكند». امّا اين كتاب از
كشتارهايى كه يهوديان در صبرا و شتيلا و ديگر جاها انجام دادند سخن به ميان
نمىآورد.
نويسنده كتاب «جغرافيا، جهان و فرهنگ و تمدنها» از كشورهاى عربى سخن گفته و يك فصل مستقل را
به آن اختصاص داده است؛ از صفحه 255 تا 206.
ملاحظه مىشود كه اين كتاب بيشتر به
اسرائيل توجه كرده، به تفصيل از آن سخن مىگويد. همچنين كتاب به ذكر داستان پدر
ابراهيم پرداخته، مىگويد كه خداوند به يهوديان وعده داده بود كه اگر او را پرستش
كنند سرزمين فلسطين را به آنها خواهد داد. اين نويسنده ضمن اشاره به ارتباط ميان
وعده و سرزمين فلسطين، ديدگاه صهيونيستها را برمىگزيند و حقوق اهالى اين سرزمين
را كه در آن سكوت گزيده و قبل از يهوديان در آن زندگى كرده و حتى بعد از خروج يهود
در آن باقى ماندهاند را ناديده مىگيرد.
همه كتابها بر اين باورند كه قدس
پايتخت اسرائيل است و اسم فلسطين در نقشهها وارد نشده در حالى كه اسم اسرائيل در
آن نقشهها وجود دارد.
به عنوان مثال كتاب «ادب» در صفحه 412 بيان مىكند: «شهركنشينهاى يهودى، دولت قديم اسرائيل را در منطقه فلسطين كه قبلًا تابع
امپراطورى تركيه بود دوباره تأسيس كردند». به كار بردن كلمه «تأسيس دوباره» بيانگر اين است كه مؤلف مىپندارد اين سرزمين متعلق به يهود
است و آنها سرانجام پس از سالها توانستند آن را باز گردانند. در پايان بايد گفت
كه اين نويسنده به حقوق مشروع ملت فلسطين اهميتى نمىدهد.
بُعد اجتماعى
كتاب «تاريخ جهان؛ مردم، اماكن، افكار» در بخش گسترش اسلام، تصويرى از اسلام و
عربها ارائه مىدهد كه نشاندهنده باديهنشينى و ملازمت آنان با شتر است. در اين
كتاب تلاش شده از اهميت شبه جزيره عرب كاسته و به ذكر كلمه باديهنشين شود. كتاب
بيان مىكند كه شبه جزيره عربستان يك جزيره بيابانى است و ساكنان آن باديهنشين
بوده و در اطراف محلهاى تجمع آب زندگى مىكنند. صفحه 156 كتاب «تاريخ و جغرافياى جهان» از طبقات اجتماعى و
بردگى در جوامع مسلمان سخن گفته و در صفحه 187 متذكر شده كه زنان تنها گروهى
نيستند كه در جامعه مسلمان مورد نابرابرى قرار گرفتهاند، بلكه مسلمانان غير عرب
نيز از امتيازات مسلمانان عرب در عهد بنى اميه برخوردار نبودند. اين كتاب همچنين
مىافزايد كه طبقه برده نيز جزء طبقات اجتماع بوده و اين قرآن مانع به بردگى كشيدن
مسلمانان و اهل ذمّه مىشد ولى از ايجاد مؤسسات بردهدارى (فروش برده) ممانعت
نمىكرد. شايان ذكر است كه قرآن چگونه به برده گرفتن ديگران را مشخص كرده و تشويق به
آزاد كردن برده مىنمود. اسلام مانع بردگى به وسيله ربودن يا خريد و فروش فرزندان
مىشد و ربا را حرام مىدانست براى اينكه ربا يكى از علل اصلى به بردگى كشاندن
ديگران بوده. در اسلام تنها راه بردهگيرى دشمنانى بودند كه با لوازم جنگى به قصد
كشتن مسلمانان به جنگ آنان آمده بودند، با اين حال اسلام، ظلم وستم بر ديگران را
حرام شمرده و مبارزه و جنگ را تنها براى دفاع از خود جايز مىداند. اسلام مسلمانان
را تشويق به آزادسازى