وقتى جنگ جهانى اوّل شروع شد، و او
را جزء پزشك گروه اعزامى ارتش، به منطقه نزديك به رضاييه، غرب ايران انتخاب كردند.
شايد فكرش را هم نمىكرد. در ميان جنگ و خون و آتش و بدنهاى تكهتكه شده و زخمى،
بتوان چيزهاى لطيف، روحهاى آرام و قلبهاى مطمئن را هم ديد. دكتر شيخ حسن عاملى،
درون چادر صحرايى كه جهت مداواى مجروحان بر پا شده، لبه تخت نشسته، قلمش را ميان
ظرف كوچك دوات فرو برده و زير آتش سهمگين، مشغول يادداشت است:
بالاى كاغذ نوشت:
بسمالله الرّحمن الرّحيم
از گروه پزشكى ارتش ايران مستقر در
مريضخانه صحرايى غرب مملكت ايران به گروه پزشكان مستقر در مريضخانه شهر مهاباد؛
ضمن سلام، به دليل شدّت آتش دشمن اجنبى- روس و امپراطورى عثمانى- و افزايش يافتن
تعداد مجروحان جنگى، از شما در خواست مىشود، وسايل مورد احتياج كه در ذيل كاغذ آورده
مىشود را به منطقه مورد نظر ارسال بفرماييد.