responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 78  صفحه : 12

ممكن ندانيد. اصل ماجرا ممكن است و بحث در اين است كه آيا ادّعاى او راست است. البته بايد بدانيم كه ما براى هيچ‌كدام از اين بازى‌ها خلق نشده‌ايم. خداوند متعال در قرآن كريم فرمود:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ. 2

و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.

ما را براى بندگى آفريده‌اند. ما بايد دائم در حال مراقبه و محاسبه باشيم تا شايد لياقت ملاقات خدا و ملاقات حضرت مهدى (ع) را پيدا بكنيم و اگر اين سعادت نصيب ما نشد لااقل انجام وظيفه كرده باشيم. زمانى من امام جمعه دورود بودم. يك بار راننده‌اى از طرف سپاه و با ماشين سپاه آمده بود و ما از تهران به سمت قم مى‌آمديم. اوّل اتوبان تهران- قم، ديديم يك طلبه سيّدى، ايستاده و منتظر ماشين است. ما چون به سرعت مى‌رفتيم، اوّل از ايشان ردّ شديم. من به آقاى راننده گفتم: لطفاً نگه‌دار و اين آقا را سوار كن. نگه داشت و دنده عقب گرفت.

آن سيّد هم فهميد كه ما براى او نگه داشتيم، به سرعت آمد و من هم به احترام ايشان از صندلى جلو پياده شدم و عرض كردم شما بفرماييد و جلو سوار شويد. فرمودند: نه، من مى‌خواهم پهلوى شما بنشينم. ايشان حتّى سؤال هم نكرد و من از اين تعجب مى‌كنم. و حالا چطور شروع كرد؟ فرمود كه: اگر به اين مردم بگويى، فلانى اسم اعظم بلد است، تعجب كرده، حتّى تكذيب مى‌كنند. در حالى كه تعجب از اين نيست كه كسى اسم اعظم را بلد است، بلكه اگر گفتند فلانى اسم اعظم را بلد نيست، تعجب كنيد.

باز دوباره فرمودند: اگر به اين مردم بگويى فلانى ملائكه را مى‌بيند، تعجب مى‌كنند و حتّى تكذيب مى‌كنند. اينكه تعجب و تكذيب ندارد، تعجب از اين است كه چرا ديگران نمى‌بينند. بشر خلق نشده كه اين‌قدر كور و نابينا باشد.

و ادامه دادند: اگر به اين مردم بگويى، فلانى طى‌الارض بلد است، تعجب ندارد. تعجب از اين است كه چرا اينان بلد نيستند.

چون بنا نبوده كه اين‌طور باشد. تا آن جا كه يادم هست، ايشان پنج مثال ذكر كردند. همچنين فرمودند: اگر به اين مردم بگويى، فلانى امام زمان (عج) را مى‌بيند، تعجب مى‌كنند و تكذيب مى‌نمايند، اينكه تعجب ندارد. عجب آن است كه چرا همه نمى‌بينند؟ آيا مى‌شود كه امام غايب باشد و پس از اين همه مدّت، ما ايشان را نبينيم. ما در اين گفت‌وگو بوديم كه به دروازه قم رسيديم. بس كه در اين سفر به ما خوش گذشت، انگار كه اين مسير بيش از پنج دقيقه به طول نينجاميد.

يك لحظه به ذهنم خطور كرد كه نكند ايشان خود حضرت (ع) هستند. در قيافه‌شان كه دقت كردم، فهميدم كه حضرت نيست. البتّه من چند نكته ديگر در ايشان ديدم كه نشان مى‌داد حضرت نيست؛ چون حضرت مهدى (ع) بر گونه راستشان خال زيبايى دارند كه ايشان نداشت. دوم اينكه ايشان پنج، شش مثال زدند كه لزومى نداشت در بحث اينقدر ريز شده و مثال بزنند. به اين دليل كه يكى از نشانه‌هاى امام (ع) اين است كه كم صحبت مى‌كنند. اگر بتوان مطلبى را با يك جمله تفهيم كرد، همان يك جمله كافى است. من همان جمله اوّل را كه گفت منظورش را تا آخرفهميدم. كارهاى حضرت (ع) بسيار حكيمانه است. وقتى به دروازه قم رسيديم، بنده عرض كردم آقا جان! شما كجا تشريف مى‌بريد تا ما مسير را عوض كنيم و ابتدا شما را برسانيم، آنگاه به مسير خودمان ادامه دهيم. گفت: شما مسير خودتان را ادامه بدهيد، من هر جا خواستم، پياده مى‌شوم. وقتى ما به پمپ بنزين داخل شهر رسيديم، ايشان گفتند: نگه داريد. من پرسيدم: اسم شريف شما چيست؟ پاسخ داد: معذورم بدار. گفتم: آدرس، تلفن؟ فرمود: اگر خدا بخواهد دوباره هم‌ديگر را خواهيم ديد. من يقين كردم كه ايشان حضرت نيستند، امّا مطمئن شدم كه ايشان آدم فوق‌العاده‌اى است. چون در افكار من تحوّل عجيبى ايجاد كرد و اين حرف‌ها براى من خيلى سنگين و بزرگ آمد. اگر به من بگويند، فلانى هم اسم اعظم بلد است و هم طى‌الارض مى‌داند و هم خدمت آقا امام زمان (ع) مى‌رسد هيچ تعجب نمى‌كنم. بالاخره هر كس نان كار خودش را مى‌خورد:

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ. 3

نكته جالب اينكه بعد از پياده شدن ايشان، من داشتم درباره اين قضيه فكر مى‌كردم كه آقاى راننده گفت: حاج آقا متوجه شديد، چه اتفاقى افتاد؟ گفتم: چه شد؟

گفت: ما از اوّل اتوبان تهران تا قم بيش از پنج دقيقه در راه نبوده‌ايم، بى‌آنكه قبلًا من به راننده اين مطلب را گفته باشم. چون اگر من مى‌گفتم ممكن بود كسى بگويد شما به راننده القا كرده‌اى. در حالى كه اين براى خود من هم سؤال بود. لذا پرسيدم: نه، از بس كه به ما خوش گذشته، اين‌طور به نظرمان آمده است.

هنوز هم با گذشت سال‌ها، هر وقت هم‌ديگر را مى‌بينيم، ايشان به ياد آن خاطره است كه ده سال پيش اتفاق افتاد.

ارتباطهايى كه به وجود مى‌آيد، بيشتر از سمت عالم ماده با عالم غيب است يا حالت دو طرفه دارد؟

احتمال هر دو وجود دارد، ولى عمدتاً از آن طرف است. در حقيقت ماوراء الطبيعه، حاكم بر طبيعت است. هر گونه حركت و جنب و جوش در طبيعت، ريشه در آن عالم دارد. سلسله جنبان آن طرف است.

گر چه وصالش نه به كوشش دهند

هر قدرى كه توانى بكوش‌

واقعاً هم همين‌طور است. كسانى كه دستشان در دست ملكوتيان باشد، اوضاعشان با بقيه متفاوت است. خود حضرت هم ذووجهين هستند، يعنى وجه يلى‌الحقّى دارند و وجه يلى الخلقى. همه چهارده معصوم (ع) هم همين‌طور هستند. انسان‌هاى كمال يافته هم يا آن طرفى مى‌شوند يا اين طرفى.

نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 78  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست