مانند منظومه ما وجود دارد. اگر
كهكشانها را در نظر بگيريد، مىبينيد كه بيش از ششصد كهكشان تاكنون كشف شده كه
بعضى با چشم مسلح قابل رؤيت و بسيارى نيز قابل رؤيت نيستند. كه اينها با فاصلههاى
بسيار زياد از همديگر واقع شدهاند و بالاخره صرفنظر از عوالم ربوبى كه اصلًا ما
به آنجا راه نداريم.
عوالم غيب يعنى عالم ملكوت، عالم
جبروت و عوالم ديگر غيبى، اصلًا قابل مقايسه با عالم طبيعت نيستند. طبيعت با همه
وسعتش در مقابل عالم ملكوت هيچ است.
لطفاً مختصرى درباره هر دسته توضيح
بدهيد، چون برخى از آنها نظير «كروبيّان»،اگرچه زياد به كار مىرود،
امّا چندان شناخته شده نيستند؟
انبياء (ع) چون خودشان ملائك را
مشاهده و با آنها صحبت كردهاند؛ به خصوص وجود نازنين حضرت خاتم انبياء (ص) و در
شب معراج كه از مخلوقات عجيب خلقت بازديد فرمودند و حتّى به موجوداتى برخورد كردند
كه نه جزء ملائك بودند، نه جزء عالين و نه جزء كروبيّان؛ و هيچ جا هم اسمشان
نيامده است. البته آنان مىتوانستند مطرح بكنند، امّا اگر مطرح مىكردند، هيچ دركى
از آنها پيدا نمىكرديم. ما ملائك را تا حدّى مىشناسيم و اجمالى از اوصاف آنها را
داريم. در تاريخ نبوت انبياء (ع)، از تورات گرفته تا قرآن كريم، همه جا بحث ملائك
مطرح است.
هر كس به ميزان وسع درك خودش،
برداشتى از ملائك دارد. امّا در رابطه با ساير مخلوقات، نه اسم آنها را شنيدهايم
و نه جايى خواندهايم، و نه انبياء (ع) فرمودهاند. شايد بر انبياء به استثناى
خاتم الانبياء (ص) و انبياى اولوالعزم (ع)، همه اين عوالم كشف نشده باشد ممكن است
بخشى از آنها برايشان مكشوف شده باشد چه رسد به ما كه خاكنشين و اهل طبيعت و اهل
ناسوت هستيم. از عالم خود و حتّى از جسم خويش خبر نداريم.
«آلكسيس كارل» در كتاب انسان موجودى ناشناخته مىگويد كه در بدن هر انسانى ده
ميليون ميليارد سلول وجود دارد. ما حتّى از تصوّر اين رقم عاجزيم. ده ميليون
ميليارد خيلى عجيب است. اين همه عجايب در جهان خلقت طبيعت وجود دارد كه ما به آن
احاطه نداريم؛ چه رسد به ماوراء طبيعت. امّا از مجموع آيات و روايات و فرمايشهاى
چهارده معصوم (ع) و انبياء به اين نتيجه مىرسيم كه خداوند متعال، مخلوقاتى دارد
كه هر يك از آنها داراى قدرتهاى فوقالعاده هستند، و خودشان هم به اين دليل كه از
اصناف مختلف هستند، همديگر را درك نمىكنند. بلاتشبيه مثل اينكه ما به كره مريخ
رفته باشيم و كسى از زمين بيايد و براى ما چگونگى زمين را تعريف كند و بگويد در
كره زمين موجوداتى هستند غير از بشر كه زندهاند و حركت دارند، و به آنها «حيوانات» گفته مىشود.
شنونده مريخى فكر مىكند كه شايد
حيوانات همگى به يك رقم موجود هستند، در حالىكه خود حيوانات، عجيب و متفاوتند.
حيوانات برّى (خشكى) و بحرى (دريا) اقسام و انواع متفاوتى دارند كه شايد به هزاران
نوع برسد. خود اين حيوانات هيچ اطلاعاتى از عالم همديگر ندارند. مثلًا مار هيچ
اطلاعاتى از عالم اسب ندارد و اسب نيز از عالم مار بىاطلاع است و تنها اين را
مىداند كه مار، دشمن وى و جانورى گزنده است.
يا مثلًا برخى از مخلوقات هستند كه
قدرتهاى فوقالعادهاى دارند كه حتّى ما انسانها فاقد آن هستيم مثل حسّ ششم؛ گر
چه بشر هم حسّ ششم دارد، امّا در مقابل برخى حيوانات، اين حس بسيار ضعيف است.
عوالم غيب و شهود هر دو مهماند، امّا عالم ماوراءالطبيعه مهمتر از طبيعت است.
چطور مىتوان با آن موجودات ارتباط
برقرار نمود؟
چون بنده هيچيك از اين نحو ارتباطها
را ندارم، پاسخى هم براى اين پرسش ندارم، امّا مىدانم همه چيز براى همه كس
امكانپذير است. اگر شخص راستگويى آمد و به شما گفت: من ملك را مشاهده كردهام،
تعجب نكنيد و آن را غير