responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 1  صفحه : 38

آشكار بيا!

مهربان! مهربان نگار!

بيا اى گل سرخ نوبهار، بيا!

درد هجرت قرار دل را برد

تا دلم را دهى قرار، بيا!

بر سر شامگاه درد آهنگ‌

ديده ام شد ستاره بار، بيا!

تا نگاهت شكوه مريم صبح‌

بنمايد به شام تار، بيا!

تا نشانى نشاى گلها را

به گلستان روزگار بيا!

روى بنما، كه نيست جاى درنگ‌

نور حق مانده در غبار، بيا!

از رخ خوبتر ز خورشيدت‌

پرده بردار و آشكار بيا!

تا رهانى دل جهانى را

از غم و رنج بيشمار، بيا!

زين كن اى مه! سمند سركش نور

از بيابان انتظار بيا!

تا كه بر مقدم همايونت‌

جان خود را كنم نثار، بيا!

سيميندخت وحيدى‌

در انتظار صبح‌

خون مى چكد ز چشم فلق از ديار صبح‌

داغى كه مانده بر جگر روزگار صبح‌

شب رفت و شد سپيده، نتابيد آفتاب‌

شايد كه مهر و ماه ندارد ديار صبح‌

بس رنج شب به شانه كشيديم تا به صبح‌

در انتظار ديدن گلگون عذار صبح‌

يك شب اگر به خواب در آغوش آرمش‌

از بسترم جوانه زند، نوبهار صبح‌

چون موج بيقرارم از ين تيره روزگار

تا كى به سر برم همه شب، در خمار صبح‌

رنجى كه از بلاى زمستان كشيده ام‌

آيا بود كه عرضه كنم بر بهار صبح؟

بى روى دوست، صبح سعادت نمى دمد

در باور حضور، مكن زينهار صبح‌

شبها به راه دوست مياسا، كه صبحدم‌

برخيزد آفتاب جهان از مدار صبح‌

گر، ديده شد سپيد ز هجران و انتظار

بايد كشيد شب همه شب انتظار صبح‌

روشن شود چراغ دل از آفتاب وصل‌

گر بر كنى دل از شب و آيى كنار صبح‌

بى رنج و صبر جان «پريشان» نمى دمد

گلهاى آرزو و ز سر شاخسار صبح‌

محمد حجتى «پريشان»

نام کتاب : ماهنامه موعود نویسنده : مؤسسه فرهنگى هنرى موعود عصر    جلد : 1  صفحه : 38
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست