نرفته است، و هر چيزى
را كه تو به آن نمىرسى سزاوار نيست كه حريص بر آن باشى، و امّا روزيى كه آن تو را
مىجويد، ناگزير به تو مىرسد هر چند كه تو در پى آن نرفته باشى، و اين خود صغراى
قياس مضمر است كه كبراى مقدّر آن چنين مىشود: و هر چيزى كه ناچار به تو مىرسد،
سزاوار آن است كه تو در رسيدن به آن آزمند نباشى.
(62549-
62541) دوّم: او را بر ارزش عزّت نفس به هنگام نيازمندى و احتياج، و همچنين بر
پيوند با برادران دينى به هنگام بىنيازى- با اظهار شگفتى از زشتى ضدّ آنها- توجه
داده است، ضدّ آنها عبارت است از فروتنى در وقت حاجت و ستمكارى هنگام بىنيازى، به
جهت نفرت از آنها، چون اين هر دو فرومايگى و پستى هستند. اين قسمت به منزله قياس
مضمرى است كه در حقيقت چنين است:
فرومايگى به
هنگام حاجت و ستم بر دوستان در وقت بىنيازى براستى كه زشت است [1]، و كبراى
مقدّر نيز چنين مىشود: و هر چيزى كه اين طور باشد بايد از آن دورى كرد.
(62557-
62550) سوم: او را متوجّه بر صرف مال در راههاى خير و تقرّب به خدا به منظور اصلاح
آخرت خود ساخته است با اين عبارت: انّما لك (همانا براى تو است)، تا كلمه مثواك
(خانه ابدىات را).
و مقصود امام
(ع): از دارايى دنيا، چيزى است كه سود آن را هميشه مالك است و به همين دليل با حرف
حصر انّما محصور كرده است، زيرا آن مقدارى كه براستى سود مىبرد، و نتيجهاش
مىماند، همان است و بس چون خرج و صرف آن باعث كسب خصلتهاى نيكى است كه موجب اجر
دائمى و نعمتهاى جاودانه اخروى است. عبارت بالا صغراى قياس مضمرى است كه در حقيقت