چنين است: آنچه از
مال دنيا باعث اصلاح آرامگاه ابدىات گردد، همان است كه براى تو مىماند، و كبراى
مقدّر نيز چنين است: و هر مقدارى كه از دنيا براى تو مىماند شايسته است كه توجّه
به بهرهبردارى از آن داشته باشى، و احتمال مىرود كه اين جمله تذكّرى باشد در
مورد مطلب قبلى يعنى دخالت ثروت در اصلاح خانه آخرت، به وسيله همان مالى كه در اين
جا مورد نظر است.
(62573-
62558) چهارم: او را متوجّه تأسّف نخوردن و بىتابى نكردن به خاطر مالى كه از دست
داده، به وسيله يك قياس استثنايى فرموده است با اين عبارت: فان جزعت (اگر بىتابى
كنى)، تا كلمه اليك و توضيح ملازمه و شرطى بودن آن است كه هر چه از دستش رفته است
مانند آنچه كه به دست نياورده، روزى او نبوده و قضاى الهى بر اين كه مال او شود
تعلّق نگرفته است.
(62584-
62574) پنجم: او را مأمور كرده است تا با مقايسه كردن آنچه از امور و احوال و
دگرگونيهاى دنيا كه اتّفاق نيفتاده است با آنچه پيش آمده و اتّفاق افتاده است
استدلال كند، توضيح اين كه خويشتن و آنچه را كه از متاع دنيا علاقه دارد با
گذشتگان و متاع دنيايى مورد علاقهشان مقايسه كند، خود را مثل آنها خواهد ديد آن
گاه به همسانى خود با آنها يعنى دگرگونى و ناپايدارى حكم خواهد كرد، و اين عبرت،
خود باعث بىميلى نسبت به دنيا و متاع دنيايى خواهد شد. و او را به امكان چنين
مقايسهاى به وسيله قياس مضمرى توجّه داده است كه صغراى آن عبارت: زيرا امور
همسانند و كبراى آن نيز چنين است: و هر چه كه همسان باشد، مقايسه قسمتى با قسمت
ديگر امكان پذير است، گويى چنين گفتهاند:
هرگاه مايلى
كه دنياى پس از خود را مشاهده كنى به دنياى پس از ديگران نگاه كن.
(62606-
62585) ششم: او را برحذر داشته است از اين كه مبادا از جمله كسانى باشد كه چون
پندشان دهند، بهره نگيرند، مگر نصيحت و سرزنش با آزار و اذيت همراه