نهى از منكر نكرد، دو
خصلت بهتر از سه خصلت را از دست داده است، و اين دو خصلت از آن جهت اشرفند كه
بيشتر اوقات باعث از بين رفتن منكر مىگردند، بر خلاف سوّمى كه چنين اثرى را
ندارد، و هر كس هر سه مرحله را ترك گويد، بسزا بايد او را در عين زنده بودن، مرده
خواند، چه او هيچ فضيلتى را ندارد. و كلمه ميّت در اينجا استعاره است.
(84298-
84277)
عبارت: و
ما اعمال البرّ ... لجّىّ،
براى
بزرگداشت اين دو فضيلت است امام (ع) همه اعمال نيك را نسبت به امر به معروف و نهى
از منكر آب دهانى در دريايى پهناور دانسته است، و وجه شبه آن است كه هر خصلتى از
كارهاى نيك نسبت به آن دو- مانند آب دهان نسبت به دريا- جزئى است و تمام نيكيها
برخاسته از آنهاست.
(84325-
84299)
و عبارت:
فانّ الامر ... رزق
صغراى قياس
مضمرى است كه بدان وسيله تشويق به امر به معروف و نهى از منكر نموده است، و كبراى
مقدّر چنين است:
هر چه باعث
نزديكى اجل و كاهش روزى نگردد پس نبايد از آن ترسيد. و بعد به بهترين نوع آنها
اشاره فرموده كه سخن عدل است در برابر پادشاه ستمگر به قصد جلوگيرى از ستم او.
[1]
وهب بن عبد اللّه سوآئىّ معروف به ابو جحيفه از اصحاب بزرگوار و افراد مورد
اطمينان امام (ع) بوده است كه گاهى وى را وهب الخير مىخواند و او را در كوفه
مأمور بيت المال كرد- م.