زده است، و بعضى از
مردم، كار زشت را نه به زبان انكار مىكنند و نه به دل و نه به دست پس چنين كسانى
مردگانى ميان زندگانند و همه اعمال خوب و جهاد در راه خدا در قبال امر به معروف و
نهى از منكر بيش از آب دهان در درياى پهناور نمىباشد، امر به معروف و نهى از منكر
اجل را نزديك نمىكند و روزى را كم نمىسازد، و بهترين حالت امر به معروف و نهى از
منكر سخن حقّى است كه در نزد پادشاه ستمگر گفته شود.»
[شرح]
(84276-
84215) امام (ع) در اين زمينه به روش طبيعى معمول سخن گفته است، توضيح آن كه مطابق
جريان عادى انسان، اوّل به قلب، بعد به زبان و پس از آن با دست- اگر بتواند- از
كار زشت جلوگيرى مىكند. و گاهى به صورت ديگرى انجام مىگيرد، و بنا بر اين مردم
به شش دسته تقسيم مىشوند: كسى كه به دل تنها نهى از منكر مىكند، يا به زبان تنها
و يا با دست تنها و يا با دل و زبان، و يا با دل و دست، و يا با زبان و دست.
بدان كه امر
به معروف و نهى از منكر وابسته به همند، زيرا معروف و منكر گاهى نقيض يكديگر و يا
در قوه نقيضند، در آن صورت نهى از منكر، مستلزم امر به معروف، و امر به معروف
مستلزم نهى از منكر است، روشن است كه آن دو جامع تمام خصلتهاى نيكند. زيرا هر خصلت
نيكى معروف است، پس امر به معروف به طور مطلق، امر به تمام نيكيهاست. و ترك هر
خصلت نيكى، منكر است پس انكار منكر مستلزم امر به تمام نيكيهاست. و چون اين سه نوع
از انكار منكر فضيلتهايى تحت فضيلت عدالتند، بايد آنها را از خصلتهاى نيك شمرد، و
از طرفى- چنان كه اشاره كرديم- چون انكار منكر مستلزم ساير فضايل است پس آن كه به
طور مطلق [با قلب و زبان و دست] عمل منكر را انكار مىكند، مستكمل جميع خصلتهاى
نيك است و آن كه انكار با دست را ترك گويد يك خصلت را از دست داده و به دو خصلت
چنگ زده و آن كه با دست و زبانش