responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 582

دارد. زيرا ناگزير بايد از اندوخته خود جدا شود، و آنها به دست وارث و ديگران مى‌افتد، پس در اين صورت او به منزله خزانه‌دارى است، از اين رو كلمه خازن را براى وى استعاره آورده است و اين عبارت به منظور پرهيز دادن از بخل ورزيدن نسبت به زيادى ثروت از مقدار حاجت است».

(3179) 179- امام (ع) فرمود:

إِنَّ لِلْقُلُوبِ شَهْوَةً وَ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً- فَأْتُوهَا مِنْ قِبَلِ شَهْوَتِهَا وَ إِقْبَالِهَا- فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ (78630- 78613)

[ترجمه‌]

«دلهاى انسانى، خواسته‌ها و اقبال و ادبارى دارد، پس آنها را از راه خواسته‌ها و اقبالشان وادار به كارى بكنيد، زيرا اگر دل را به زور وادار كنند، پذيرا نخواهد بود».

[شرح‌]

(78630- 78613) مقصود امام (ع) از اقبال مايل بودن و از ادبار بى‌ميلى به دليل افسردگى و امثال آن است. امام (ع) دستور داده است تا نفوس را در راه شايسته از نظر فكر و انديشه به كار ببرند، و موقع تمايل و علاقه به كارى از آنها استفاده كنند، زيرا اين استفاده به موقع باعث نشاط قواى نفسانى و كمك و همكارى با نفس مى‌گردد.

و از واداشتن نفوس بر كارى با نفرت و بى‌ميلى از آن به وسيله قياس مضمرى نهى كرده است كه صغراى آن جمله فانّ القلب إذا اكره عمى، است. يعنى وادار ساختن نفس به انديشه در باره چيزى، موقعى كه به دليل خستگى يا ناتوانى و امثال آن، نفرت از آن دارد، باعث فزونى ناراحتى و نفرت مى‌گردد، و در برابرش مانعى از وهم و خيال به وجود مى‌آيد نمى‌گذارد آنچه را كه انديشيده است و بايد درك كند، دريابد، هر چند كه واضح و روشن باشد گويى كور است. و از اين رو صفت اعمى را براى نفس استعاره آورده است. امّا كبراى مقدّر آن نيز

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 5  صفحه : 582
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست